حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

حبذا ...

دوشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۰، ۰۱:۵۵ ب.ظ
حالا 7 صبح اینجا اذان صبح است و 9 طلوع آفتاب .. ساعت 3 بعد از ظهر هم هوا تاریک می شود .. ساعت شش هم وقت عشاء ست .. حواست نباشد 10 رکعت نماز با هم قضا می شود !! ..

.

.

در این تاریکی گاهی سر عجیبی ست .. من چیزهایی که در تاریکی پیدا کرده ام، هرگز در روشنایی نجسته ام ... !

.

.


  • ۹۰/۰۸/۰۹
  • ح.ب

نظرات  (۳)

از یمن دعای شب و ورد سحری بود...
تاریکی ..
  • حبذا یعنی چی؟
  •  اون قدیما، دستشوییمون توی حیاط بود و اگه نصف شب کاری داشتم آیه کرسی رو با نفس نفس میخوندم تا بتونم  قدم بردارم و برم ته حیاط. توی دلم  با خدا میگفتم: خدایا ایندفعه هم بذار زنده بمونم خدا جون منو نکش!

    عجب!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی