حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

وصف الحال (2)

پنجشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۳۷ ب.ظ

روزهایی بود که آدم ها را در ادبیات خودشان شکست می داد ..

.

.

  • ۹۱/۱۱/۲۶
  • ح.ب

نظرات  (۳)

هنوز هم این جا را می خوانم با تمام تفاوت ها
تو گویی خواندنش هم آرام کننده است هم داغ کننده
جالبه به این فکر نکرده بودم که اگه ادبیات دیگران رو بشناسی میشه ازش اینجوری هم استفاده کرد! تا حالا هدفم از واکاوی ریزنوشته ها شکست دادن نبود ...
نمی دانم که این وصف حال شما در ارتباط با چه افرادی است. اما یکی از ویژگی های رفتاری شما که در برخورد کمی ناخوشایند به نظر می رسید همین بود. انگار شما با آدم ها شطرنج بازی می کردید و در بحث به جای رسیدن به حقیقت سعی می کردین طرف مقابل را آچمز کنید.

شاید از شما چهره ای با چاشنی تکبر و خودبرتربینی می ساخت. آدم ها مهره های شطرنج نیستند که برای اثبات برتری خودمان آنها را یکی یکی از میدان به در بریم.

به قول خودتان باید عمله خدا بود... عبد خدا بود... وقتی فرد برسد به نقطه ای که خود را هیچ پندارد دیگر در نظرش "خود" جلوه نمی کند. دیگر غم و شادی اش از میزان تلاشی است که در راه او انجام داده.

این رفتار که فردی مقابل ما ایستاد مستقل از اینکه حرفش حق است یا نه بر او بتازیم نشان از تعصب دارد. رفتار مومنانه ای نیست. ببخشید که من یکطرفه نظرم را نوشتم. به گمانم خوب است شنیدن نظرات دیگران حتی اگر اشتباه باشد.

انشا الله خداوند شما را در زمره بندگان صالحشان قرار دهند.


پاسخ:
ممنون از تذکر ..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی