جانا به عهد خود وفا کن ...
يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۴۳ ب.ظ
حاج آقا درد را خوب می شناخت. یک ساعت درست همان جایی که گیر افتاده بودم را نشان می داد. با تمام زوایا و ریزه کاری هایش. آنجا که آدم به ضعیف بودنش آنقدر پی می برد که حتی دل گیر می شود. یک ساعت ِ تمام می گفت که این وادی چنین است و چنان. و من رفته رفته از خود نومید می شدم ..
ضربه ی نهایی خط ِ آخر کلام بود که گفت : " و متاسفانه برین درد اذعان می کنم که درمانی نمی شناسم ... ". فقط دعا کنید ..
.
.
پ.ن:
اگر حالا بمیرم، قطعا از زندگی ام پشیمان خواهم بود. قطعا ...
.
.
و هو یتولیَّ الصالحین ...
- ۹۲/۰۱/۲۵