کنایتی ست که از روزگار هجران گفت ..
شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۲۶ ب.ظ
مهمترین خاصیتی که این سال های غربت برایم داشته، اینه که به وضوح جلوی چشمم دیده ام که مرگ هم یکی از همین جدایی هاست با ابعادی وسیع تر ...
.
.
پ.ن:
بحث آشفتگی این روزها بود و انتخابات و اینها. دیشب نازنین پدر می گفت:
" روزگاری ست که دیگر کوه هم به کوه نمی تواند اعتماد کند .. "
.
یاد آن خطبه ی مولا می افتم که لو احبّنی جبل لتهافت ..
- ۹۲/۰۲/۲۸
دقیقا هم همینطور است وقتی در غربت هستی هر از چند گاهی به یادشان می افتد که هستی! یعنی زنده ای! اما وقتی پای مرگ به میان آمد دیگر همان هر از چند گاه هم نیست و انگار که اصلا هیچ گاه نبودی و وجودت در این دنیا شبیه به خوابی بود که آن هم فراموش شده است..
خوشا به حال کسانی که تازه پس از مرگ، ارزش وجودیشان شناخته میشود و آنچنان به آیۀ «ینبأ الإنسان بما قدّم و أخّر» توجه داشتهاند که تا قیام قیامت، اثر اعمالشان ماندنیست و به معنای واقعی کلمه زندگی میکنند..