حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

لحظه نگاری (1) ..

شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۰۱ ب.ظ

راستش می فهمم که ممکن ست این موضوع هرگز خوب نشود. یا مثل اولش نشود. ولی روحیه ی من اینطورست که اصولا به قدر وسع بکوشم. تو اسمش را بگذار ایده آل گرایی. ولی من طوری ام که حتی اگر تک تیری توی خشاب ِ روح م مانده باشد، آن را به سمت حادثه می گیرم. شما می گویی اسارت دقیقا همین است که نتوانی اسلحه را زمین بگذاری. نتوانی تسلیم محض باشی. راست می گویی. و حتی اذعان می کنم که روحیه ی شما را بیشتر می پسندم پدر. روحیه ای که می گوید : " یه سی چهل سال بیشتر گیر ِ این موضوع نیستی .. مهم نیست ". ولی من نمی توانم با بعضی چیزها کنار بیایم. نمی توانم ...

.

.

چون رود که مجبور به پیمودن ِ خویش است

آزاد و گرفتارم! .. آزاد و گرفتار ...

.

.

و لایمکن الفرار من حکومتک ..

  • ۹۲/۰۶/۱۶
  • ح.ب