ولی تا وارد جمع ایرانی ها میشی، در اکثر قریب به اتفاق مکالمات، یکی داره در مورد یکی دیگه حرف می زنه. به نظرم یکی از دلایلی که ایرانی ها به سیاست علاقه دارن، اینه که دوست دارن راجع به یک آدم دیگه حرف بزنن .. معمولا هم کسی چیزی بلدی نیست، و حرف زدن به جای تحلیل منطقی، شروع میشه به مسخره کردن و شعر خوندن، و نقل خاطره و ازین قبیل ..
.
.
بعد این مرض واقعا ویروسی ست .. یعنی جمع ایرانی ها تو را وادار می کنه که به جای تحلیلی حرف زدن، به کنایه و شعر و لطیفه قضایا را بررسی کنی .. وادار می کنه که در مورد یه شخص بشینی با بقیه حرف بزنی .. اینه که تمام دندون های سفید و سالم عقل آدم رو، فاسد و خراب می کنه ..
.
القصه گاهی حالم بهم می خوره از خودمون .. ازینکه اینهمه غیر اسلامی هستیم .. من نمی فهمم، وقتی اینا از "فرهنگ ایرانی" صحبت می کنن دقیقا دارن از چی صحبت می کنن!!؟ .. آدم های طفلکی و عقب افتاده ای هستیم ما ...
.
.
تنها نقطه ی درخشان ایران برای من، این سی و دو سال گذشته ست .. این جمهوری اسلامی .. والله اگر ایران، جمهوری اسلامی نبود، هرگز و هرگز حاضر نبودم به ایران بازگردم ...
..
.
.