حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

۱۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۰ ثبت شده است

یکی از دوستان اینجا میگفت: " توی فوتبال همیشه سر من رقابت و دعواست .. که تو کدوم تیم باشم!! .. اینور میگه برو تو اون تیم، اونا هم میگن همونجا وایسا .. " !!

..

.

خلاصه حکایت ماست. دیروز وزارت علوم اعلام کرده ست که مدارک انگلیس معتبر نیست. بچه ها می گویند از خرابی قدم من است. به شوخی می گفتن: " نمیشد همون آمریکا می موندی .. ؟! ".

.

.

تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد؟

اگر چراغ بمیرد، صبا چه غم دارد؟

تو را که هرچه مراد است میرود در پیش

ز بی مرادی امثال ما، چه غم دارد؟ ..

.

.


  • ح.ب
.

  • ح.ب

  ...


  • ح.ب
می دونی چه احساسی دارم الان؟ :

.

.

حدیثی است از امام محمدباقر روحی له الفداء که می فرمایند:

" ان الله قضی قضاء حتما الا ینعم علی العبد بنعمه فیسلبها ایاه. حتی یحدث العبد ذنبا یستحق بالذلک النقمه."

یعنی قضای خداوند متعال بر آن است که هیچ نعمتی را از کسی نگیرد مگر آنکه گناهی مرتکب شود که استحقاق آن نقمت و خسارت را داشته باشد ...

.

.

پ.ن: تازه از منچستر رسیده ام. و از لیاقتی که ندارم، می ترسم .. آه من قلِّه الزاد ...

  • ح.ب
این روزها، یک سرخوشی عارفانه ی عجیبی دارم .. امروز عصر از خانه که آمدم بیرون، توی ایستگاه ایستاده بودم و نسیم ملایمی به صورتم می خورد ..  ذکر می گفتم .. شکر می کردم خدا را ... که خودش شاهد است که واقعا لایق اینهمه محبّت نیستم .. شکر این آرامش، پس از آن سال های طوفانی ...

..

.

البته روزهای سختی در راه است، این را هم خوب می دانم ..

.

.

اللهم اجعلنا من اهل القرآن الذی اهلک و خاصّتک ...

.


  • ح.ب
حالا از نزدیک می فهمم که چطور میشه به اسم "اتحاد و همدلی و اخلاق گرایی"، کسی عملش "نفاق و دو دستگی و بداخلاقی" باشه ...

.

.

لزوما هم این آدم ها، آدم های بدی نیستن. عموما همه بر اساس خلق ذاتی عمل می کنند، و به حکم آنکه  " و لاتبدیل لخلق الله خلقا .."، کسی واقعا فکر نمیکنه که ذاتا ممکنه خیلی اشتباه فکر کنه .. هر کدوم رو که باهاشون صحبت می کنی، دلیل و فلسفه ی خودشون رو دارن. منش و روش خودشون رو .. ابدا هم فکر نمی کنن که باید تغییر کنن، باید بر اساس چیزی که درسته عمل کنن و این لزوما با اخلاق شون یکی نیست .. براشون توضیح می دم که به صرف اینکه نیت آدم "خوب و حق" باشه، نمیشه مطمئن بود که آدم هیچ گناهی نمی کنه .. ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد ..

.

پیشتر مقاله ای می خواندم که به لحاظ آماری بیش از هشتاد درصد مردم، فکر می کنند که از بقیه بهتر می فهمند ! .. ( و این خب به تنهایی نشان می دهد که ممکن نیست همه ی آنها درست فکر کنند)

.

من نسبت به پنج سال قبلم، به لحاظ خلقی طوری عوض شده ام که بعید نیست آن آدم قبلی را حتی به جا نیاورم! .. عمده اش هم به خاطر دوستانی ست که داشته ام. به خاطر کسانی که در درجات بالاتری از منطق و اخلاق از من بودند .. فهمیدم که اخلاق بسیار محصول اکتساب از محیط ست و بایستی همّ و غم زیادی در بهبود آن نمود .. اخلاق محصول یک فرایند تربیتی و اصلاحی ست، و نه بدوی و ذاتی ..

.

حالا این میان که اگر "لجاجت" داشته باشی، بی شک نمی توانی به لحاظ اخلاقی آدم درستی باشی .. بی شک ... که فرمود : " لعن الله لجاج ... ! "

..

.

  • ح.ب
داره می خونه : " خداییش گنبد زردش، خورشیدو از رو می بره ... "

..

.

  • ح.ب