خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن ..
دوشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۰، ۱۲:۰۷ ق.ظ
حالا که رسیده ام خانه، سه و نیم شب است که از یک شنبه ای شلوغ می آیم ..
در دوازده ساعت گذشته، بیش از ده ساعت حرف زده ام، نطق کرده ام، منطق چیده ام، حرص خورده ام، حرص داده ام، استراتژی چیده ام، رو دست خورده ام، مچ کسی را گرفته ام، اخم کرده ام، لبخند زده ام، نگاه نگران کسی را پاییده ام و دست آخر اینکه مذاکره کردم ...
.
رب اشرح لی صدری .. و یسر لی امری .. وحلل عقدة من لسانی .. یفقهو قولی ...
.
.
.
- ۹۰/۱۱/۲۴