حبذا ..
دوشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۵۵ ق.ظ
سخت ست خواندن نامه ای که با این شعر آغاز شود :
ز تو خواهش غرامت نکند تنی که کشتی
ز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خستی
کسی از خرابه ی دل نگرفته باج هرگز
تو بر آن خراج بستی و به مملکت نشستی
و اما بعد
...
.
و اما بعد
...
.
سخت ست ..
پ.ن: نه مخاطب این نامه من بودم، نه نویسنده ی آن ... صرفا شاهد و معتمد ماجرایی بودم .. و وقتی کسی یک نامه را اینطور شروع میکند، معلوم ست که نامه ی آخر ست ...
پ.ن: نه مخاطب این نامه من بودم، نه نویسنده ی آن ... صرفا شاهد و معتمد ماجرایی بودم .. و وقتی کسی یک نامه را اینطور شروع میکند، معلوم ست که نامه ی آخر ست ...
- ۹۱/۰۸/۱۵
آن نه گفتنت...
که برو
شه به خانه نیست...
آن ناز و باز؛ تندی دربانم آرزوست.....