حبذا ..
این نامه های شهدا به همسران شان در آن روزهای آخر خیلی برام جالبه. تعلیق عجیبی ست بین دنیا و آخرت. از یک طرف تعلق به زندگی ست، و از آن طرف می بینی چیزی فراتر می کشد آن ها را .. و نامه در این فاصله، در این اضطراب بین دنیا و آخرت، نوشته می شود .. یک آن می بینی، دقیقا در نقطه ای که داری تمرین می کنی زندگی رو بذاری کنار، میشی تمام ِ زندگی ِ یک نفر ِ دیگر ..
مثلا این را از وصیت نامه ی شهید همّت ببین:
" من نیز در پوست خود نمی گنجم ، گمشده ای دارم و خویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم ! [...] در طول جنگ برادرانی که در عملیات شهید می شدند ، از قبل سیمایشان روحانی و نورانی می شد وهر بی طرفی احساس می کرد که نوبت شهادت آن برادر فرا رسیده است. عزیزانم! این بار دوم است که وصیت نامه می نویسم ، ولی لیاقت ندارم و معلوم است که هنوز در بند اسارتم ، هنوز خالص نشده ام و آلوده ام ... "
.
.
- ۹۱/۱۲/۲۳
چه توصیف خوبی گفتی!