از آن تبار بت شکن، تو مانده ای و بغض من ...
يكشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۸ ب.ظ
چقدر دلم می خواست جای تو بودم سردار/ با آن چهره ی نورانی و آرام/ انگار که مرگ/ برگ برنده است/ تا کشد خوش در کنارش تنگ ِ تنگ /
تو از تبار همّت و باکری بودی/ از تبار خرازی/ ساده و مصمم/ دلیر و بی واهمه/ حالا بگذار هرچه بعثی و سبزی و داعشی ست این روزها کف و هورا بکشند/ که دیگر نیستی/ در این زندگی/ که نشد کسی تو را/ آنگونه که باید/ بشناسد/ به سبک مولایمان علی/ که زمین ظرفیت عظمت/ و زمان فرصت شناخت ش را نداشت/ شیعیان علی به رسم مولای ابدی شان/ اشک صالحان بدرقه ی راهشان است/ و نفرین فاسقان و ناکثین و ناکسان/ خداحافظ سردار ..
.
.
- ۹۴/۰۷/۱۹