حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

از بودن و سرودن (3) ...

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۳۷ ق.ظ

در همان اوان، به سبب ترک یاران موافق و گله از جفای روزگاران خطی نوشته بودم، به این تمام می شد: " نویسم خط آخر را من اینجا/ که حرفی نیست روی حرف نیما/ نازک آرای تنِ ساق گُلی/ که به جانش کِشتم/ و به جان دادمش آب/ ای دریغا ... "

.

.

  • ۰۰/۰۵/۰۶
  • ح.ب

نظرات  (۴)

سلام 

این همه سرمستی از همان فهمیدن در رها کردن است .

الحمدلله .

زکاتش یاد دادن است حتی در یک جمله و یک خط 

بقایش هم بر مراقبت 

  • واقعیت سوسک زده
  • شما حتی اگه تغییر هم بکنید ، ادبیات محزونتون عوض نمیشه 

    به واقعیت سوسک زده 

     

    اصلا خود اینکه کسی بتواند در این حال خوش اینچنین نگارش کند طلای المپیک دارد.

    پاسخ:
    کدام حال خوش؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی