حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

النصایح و التنبیه ...

چهارشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۰۹:۲۹ ق.ظ

سیّد عبدالوهاب نشاط اصفهانی سیاستمداری ست که ظاهرا در شعر و ادب هم دستی داشته ست. شعری از او را خیلی دوست دارم که ظاهرا در بحبوحه و کارزار سیاست، چشمی هم بر توحید عملی و توکّل داشته ست. می گوید: "گر آزرده گر مبتلا می پسندد/ چه خوش تر ازین کو به ما می پسندد/ هم او دشمنان را عطا می فرستد/ هم او دوستان را بلا می پسندد/ چه دانیم ناخوش کدام است یا خوش/ خوش است آنچه بر ما خدا می پسندد/ چرا پای کوبم؟ چرا دست یازم؟/ مرا خواجه بی دست و پا می پسندد/ خطای من ای شیخ بر من چه گیری/ مرا عفوِ او با خطا می پسندد/ طبیبا به درمان دردم چه کوشی/ مرا درد او بی دوا می پسندد/ نشاطا .. توانا و بیناست یارت!/ برو ناتوان باش .. تا می پسندد .."

.

.

همین!

  • ۰۳/۰۴/۲۰
  • ح.ب

نظرات  (۹)

اگر خدا بخواد تو تمام این اتفاقات خیر کثیر قرار می دهد..

انشالله همه ی این ها مقدمات ظهور باشد و ما زنده باشیم و ببینیم

سلام .دیشب داشتم وزرای پیشنهادی رو میخوندم . یه اسمی به چششم خورد  .نمیدونم کی بود . اما بعید میدونم  اون اسمرو کابینه ظریف انتخاب کنه. ولی احتمالش صفر که نیست . دیگه ما جز عوامیم ، از مسایل بالا  اطلاع نداریم برادر حبذا!

پستت هم آرامش بخش بود . شعر قشنگی بود  . ماکه باز عوامیم، از کارخدا هم اطلاع نداریم .

هر بلائی کز تو آید، رحمتی است

هر که را فقری دهی، آن دولتی است

تو بسی زاندیشه برتر بوده‌ای

هر چه فرمان است، خود فرموده‌ای

زان بتاریکی گذاری بنده را

تا ببیند آن رخ تابنده را

تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند

تا که با لطف تو، پیوندم زنند

گر کسی را از تو دردی شد نصیب

هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب

هر که مسکین و پریشان تو بود

خود نمیدانست و مهمان تو بود

عجب شعری، مناسب حال یه مدیریه که بعد از دو سال تمام دویدن وسط یه میدون مین، بالاخره با خون جگر استعفا داد به امید این که اون حجم از زمان و انرژی رو صرف کار مهمتری کنه....

خوبه که عالم خدا خداره و خداست که داره خدایی می‌کنه...

الحمدلله علی کل حال

به جانم نشست این شعر که خواجه مرا بی دست و پا می پسندد...

 

مرجئه نه مرجعه البته.

کاش چیزی بنویسید برای این روزها و این تلخی های

  • واقعیت سوسک زده
  • سلام خانم یا آقای رهگذر این را کاملا برای شما می نویسم .

    مادرم یک انقلابی تمام عیار است، از آن هایی که قبل از انقلاب در تظاهرات ها بوده و ریز جزییات آن روزها را می داند. نسل انقلاب شاهد ترورهای هر روزه بوده، عموی من روحانی مبارز و رییس بنیاد شهید آن سال ها به همراه دو نفر از دوستان روحانی اش به فاصله چند روز  توسط منافقین گروه فرقان ترور  شدند . عمویم چشم و چراغ خانواده ای بود .  در تمام این سال ها شاهد بودم که وقتی صحبت از ایشان می شد مادرم می گفتند شهادت و خون ایشان خیلی ها را در فضای مه آلود سال های اول انقلاب نجات داد . کسانی که متمایل به جبهه خلق و منافقین بودند وقتی دیدند منافقین چنین فرد با چنین سابقه ای را ترور کرده به ماهیت منافقین پی بردند و راهشان را جدا کردند . در مورد شهید بهشتی هم همیشه این را می گفتند . مادرم در برابر ترورها و فراز و نشیب های بعد از انقلاب بسیار محکم، متوکل و امیدوار هستتد .  مادرم به اندازه ی سال های قبل از انقلاب وسط میدان مبارزه است انگار . دیروز در برابر من ِ خسته هم گفت تا اسلام برای ماست همین است . مادرم شهید شدن و خون دادن را در این میدان نشان پیروزی می داند ، نشان بر حق بودن . و البته یک چیز دیگر هم می گوید کسی که به این انقلاب خیانت کند در همین دنیا نتیجه اش را خواهد دید ! 

    در صف آرایی جبهه حق و باطل که به قدر آفرینش انسان قدمت دارد کی جبهه ی حق تلخی ندیده؟! کی روی آرامش دیده ؟! کی خون نداده ؟! کی داغ نخورده ؟! 

    این راه ماست و سرنوشت ماست و البته تمام افتخار و شرافت ماست . شهید شدن شرافت ماست و آرزوی ماست.

    آینده برای ماست چه باشیم چه نباشیم . زخمی ، داغدار و خون آلود ولی سربلند و پیروز ان شالله که وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ ...

    ان شاالله بزودی ...

    اگر جرئت و جسارت نوشتن نداری پس اینجا برای چی نگه داشتی ؟

    برای رد و بدل کردن ایمیل با فالوورات ؟!

     

    پاسخ:
    تهمت نزنید.
    جرات چه ندارم؟
  • مردی که کم میدانست
  • فرد بی نام : زیبنده نیست که بیای چیزی غیر پخته ای بگی و‌بری، در حالی که کلاماتان نیش دارد. بنده اینجا نه دیده ام‌ایمیلی رد و بدل بشه و نه فالوری وجود داره. بعضی دوستان و ناشناسان منقد مطلبی در تایید یا نقد مطلب نوشته شده در کمال احترام بیان می‌کنند گاها تند گاها نرم ، جوابی هم‌اغلب دریافت می‌کنند. اگر نقدی دارید لطفا منطقی و با احترام بیان‌کنید. فردی شاید دوست دارد در بلاگ مطلب بنویسد یا در جای دیگه. به من و شما هم ‌ ربطی ندارد و‌نمیتوان‌کسی را وادار کرد که آنچه خوشایند ماست رو‌ به نحوی که میپسندیم ارایه کند. 

    پاسخ:
    تشکر از شما
    نگران نباشید این افراد موضوع دیگری دارند. 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی