پیشتر نوشته بودم که عشق فقط در دشواری و عذاب رخ می دهد. شاید علّت اینکه خداوند هم خانه ی خودش را در بدترین نقطه ی آب و هوایی زمین قرار داده همین است. صحرای خشک و بی آب علف. گرمای سوزان. کوه های سوخته و سیاه. و زمینی که تا فرسنگ ها سنگ سخت و بی حاصل است. خداوند خانه اش را جایی گذاشته که آدم هیچ انگیزه ی دیگری برای رفتن نداشته باشد. هیچ چشم اندازی جز عبادت نباشد. دشواری محض باشد. باید نفس به شماره بیفتد. و عشق، شاید در خلوص این مسیر رخ دهد ...
.
.
آدم های ساده و قانع، آن ها که کمتر دیده اند و شنیده اند، همان ها که کوتاه رفته اند و بسیار مانده اند، عشق را بیش از دیگران تجربه می کنند. عشق در کنجکاوی یا سرک کشیدن به هرناکجای این جهان رخ نمی دهد. در بن بست ها به خدا می شود رسید ...
.
.
پ.ن: "هر دلی پنجره ای به سمت خدا ست .. اگر غمگین شود .. اگر بسیار غمگین شود .. "