حسینیان همچنین با قوت، مسئله خودکشی سعید امامی را رد کرد و گفت: «اما مسئله خودکشی را اصلاً اعتقاد ندارم. مطمئن هستم سعید امامی را همان دستهای ناپاک که قتلهای زنجیرهای را به وجود آوردند، همان دستهای ناپاک که جریان رسیدگی را منحرف کرد، سعید امامی را به قتل رساند و مظلومانه پیش از کشتن، آبروی او را بردند. من قبل از این جریان به آقای ربیعی یک نامههایی نوشتم. وقتی که دستم از همه جا کوتاه بود، گفتم مظلومیت این بچهها دامن شما را خواهد گرفت.» دلایل حسینیان برای خودکشی نکردن امامی به این شرح بود: «یک استکان داروی نظافت کسی را نمیکشد؛ من گواهی فوت ایشان را دارم و پزشک قانونی هیچ گزارشی راجع به مرگ ایشان ننوشتند و نوشتند علت مرگ نامعلوم (است). آقای سعید امامی تا چهار روز در بیمارستان بود، زنده بود و بعد از چهار روز فوت کرده است. معلوم است که دارو اینقدر مؤثر نبوده، همان لحظات ایشان را از بین ببرد و حتی خبر دادند که ایشان خوب شده بیایید ببریدش. حسینیان قتل سعید امامی را به آن دلیل محتملتر میداند که پزشکان علت مرگ وی را (دو ساعت قبل از مرخصی) ایست قلبی دانستهاند و از طرفی دیگر، ایست قلبی با آمپول هواست.» حسینیان ناگفته دیگری را نیز فاش میکند و میگوید: «چند وقت پیش خدمت آقای ریشهری بودم ایشان فرمودند که یک نوار شکنجه آوردهاند اینجا، من دیدهام حالم به هم خورده است دو دقیقهاش را دیدهام و مطمئن شدم که سعید امامی خودکشی نکرده، بلکه او را کشتهاند من همینجور پیگیر بودم، ببینم این نوار چیست که آقای ریشهری از این جریان چنین استنباط کردهاست؟ بالاخره از دوستانی که نوار را دیده بودند، سؤال کردم. دیدم که یکی از همین متهمین را دارند با شلاق میزنند و بازجوها میگویند که دو قاشق بخور.»
«در مورد جریان شکنجه اینگونه نبود که آقای خاتمی خبر نداشته باشد. متأسفم که آقای خاتمی انکار میکند. بنده به یکی از وزرا بارها گفتم که چرا جریان شکنجه را به آقای خاتمی نمیگوید؟ گفت گفتهام. ماجرای کشف شدن جریان شکنجه در رمضان سال گذشته بود که یک نفر از پزشکان بیمارستان بقیةالله سپاه که خانم او هم در وزارت اطلاعات بودهاست، برای آقای یونسی خبر آورد که یک خانم و یک آقایی از متهمین پرونده در حال مرگ هستند و خیلی التماس میکنند که یک نفر با اینها صحبت کند. آقای یونسی نمایندهای فرستاد که او را راه ندادند تا اینکه جریان به دفتر مقاممعظم رهبری رسید. از طرف دفتر با آقای هاشمیشاهرودی تماس گرفتند و ایشان آقای مروی را فرستاد برای تحقیق و دیدند که یکی از آنها همسر سعید امامی است. اینها در حال مرگ بودند و کلیههایشان از شدت شکنجه از کار افتاده بود. آقای مروی میگفت استخوان کف پاهای همسر سعید امامی بیرون زده بود یعنی شکنجه چیزی نبوده است که آقای خاتمی بخواهد انکار کند. این جریان کشانده شد به هیأت سه نفری که رفتند پرونده را رسیدگی کردند و مشخص شد همه چیز دروغ بودهاست. در سؤالهایی که از متهمین میکردند، دنبال قتلها نبودند بلکه دنبال چیز دیگری بودهاند.»
...
منبع:
http://rajanews.com/detail.asp?id=110420