حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

گاهی تدبیر الهی اینست که موسی در دامن فرعون بزرگ شود ... الصبر مفتاح الفرج!

.

  • ح.ب

به نظرم طرح اصلی این زندگی اینست که طی یک فرآیندی لمس کنی که همه چیزش از دست رفتنی است. بایست ساعت ها مقابل آینه با وسواس ایستاده باشی تا پس از از سال ها ببینی که موهایت سفید می شود و چروک ها یکی پس از دیگری می افتد به جوانی ات، باید تن ات را ببینی که رفته رفته به خاک بیشتر می ماند تا هر چیز دیگری، باید شهرت و ثروت را ببینی که روی تخت بیمارستان نیست می شود و از کار می افتد، باید عشق را بشناسی که در گذر روزگار مستهلک و بی معنی می شود، باید پایین و بالای روزگار را ببینی که نه به دوستی دوستان می شود دلخوش بود و نه هراسناک از دشمنی دشمنان، باید لمس کنی که مکانیزم طبیعی زندگی بلع و دفع است، این میان آنچه هضم می شود انسان خاکی است در گذر زمین و زمان ... 

.

در سی و چند سالگی و جایی که حالا من ایستاده ام، نه سرمای زمستان دلسردم می کند و نه طراوت بهار فریبم می دهد. این مسیر تکراری را بیش از پیش می شناسم و اینکه انسان یعنی عجالتاً .. 

.

.

" اسیر خاکم و نفرین شکسته بالی را/ که بسته راه به من، آسمان خالی را/ به سیب سرخ رسیده بدل شده است انگار/ شفق به خون زده خورشید پرتقالی را!/ همه حقیقت من، سایه ایست بر دیوار/ مگرد، هان! که نیابی من ِ مثالی را/ هزار بار به تاراج رفت و من هر بار/ ز عاج ساختم آن خانه ی خیالی را/ پریده رنگ تر از خاطرات عمر من اند/ مگر خزان زده سیب و ترنج قالی را/ نشان نیافتم این بار هم ز گمشده ام/ هر آن چه پرسه زدم عشق و آن حوالی را/ در آن غریبه به هر یاد ـ آن خراب آباد ـ/ نمی شناخت دلم، یک تن از اهالی را/ بهار نیست، زمستان پس از زمستان است/ که خود به هم زده تقویم من، توالی را/ هنوز مسأله ات مرگ و زندگی است، اگر/ جواب می دهم این جمله ی سؤالی را:/ نهاده ایم قدم، از عدم به سوی عدم/ حیات نام مده ، فصل انتقالی را ...(بالطبع شعر از منزوی است ... )

 

  • ح.ب