حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

۲ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

" همه دلباخته بودیم و پریشان

                  که غم ت

                   همه را پشت سر انداخت

                       مرا تنها بُرد ... "

  • ح.ب

میان راه حکیمی را دیدم، گفت: "با خُردان مزاح مکن که بر تو دلیر شوند و طنز در کار بزرگان مکن که از تو برنجند ... " و بعد البته اضافه کرد: " با بزرگان کم نشین، بیچارگان را یاد کن ..."

.

.

پ.ن: یک راهِ گذرِ زندگی، روزمرگی است. احجام پوچِ بی معنی را آنچنان بر خودت سوار کنی که خسته به بستر برسی و حوصله ی هیچ فکر و خیالی نماند. راه فرار از روزمرگی امّا، رها کردن است. اینکه بتوانی هرآنچه که به دست داری رها کنی. هرآنچه. هنر از دست دادن را باید آموخت. طوری از کنار روزها بگذری که روزها از کنار یکدیگر می گذرند. در این رها کردن فضایی برای ذهن انسان باز می شود که می تواند خودش را در آیینه ی آن ببیند. کم کم می فهمد که باید چه کند. وظیفه شناس می شود. من آنقدر رها کرده ام که الان می توانم جایی را بگیرم و راه بروم. این ثمره ی این سالها بوده است. گاهی زمین می خورم البته. سخت هم شاید. و ای بسا مدّتی طول می کشد تا باز برخیزم. ولی راه را شناخته ام. وسایل و وسائط را هم. تنها همّتی می طلبد. 

.

.

جناب عشق بلند است، همّتی حافظ ... 

  • ح.ب