حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

حبذا ...

چهارشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۰، ۰۵:۴۶ ب.ظ
هیچ وقت نوشته های گذشته را نگه ندار .. شبی مثل امشب، سه شنبه شانزده نوامبر، وقتی توی آفیس نشسته ای، خرابت می کند .. زمین می زندت .. مثلا این را ببین .. این را وقتی محمد بعد از سه سال آمده بود پیشم، همان روزهای اول نوشتم .. توی اتاقی که در استنفورد داشتم :

"

بعد از سه سال دوری، بعد از سه سال صبوری، قسم به همین نماز جماعت دو نفره مان _ که تو در قنوت  آن می خواندی : " رب اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا .. "_‌ شرمنده ام از لطفا شما، که آن بالا نشسته اید ...

"

.

.

هرچند لطف شما به دو ماه بیشتر نرسید ...

..

.

اشهدک یا مولای ..

خدایا تو شاهد باش ...

  • ۹۰/۰۸/۲۵
  • ح.ب

نظرات  (۲)

بنده ی پیر خراباتم که لطفش "دائم" است
ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
(حافظ)
"بهترین چیز

رسیدن به نگاهی ست

که از حادثه ی عشق

تر است .. "


ای اشک از چه راه تماشا گرفته ای؟ ..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی