حبذا ..
دوشنبه, ۵ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۲۸ ب.ظ
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید ...
.
.
.
دو روز گذشته را نیوکاسل بودم. پیش دو دوستی که واقعا در صفای ضمیر بسیار بهتر از من هستند. گاهی به عمق نگاهشان که می نگرم، می فهمم آن آیه را در مورد مومنین .. می فهمم ..
.
.
احساس ارگ بم را بعد از آن زلزله ی هولناک دارم ... از یک بنای تاریخی عتیقه، به مشتی خاک بی ارزش تبدیل شدن ..
این بود زندگی ...
- ۹۰/۱۰/۰۵
این افکار و حالت از مودتان کم نمی کند؟