حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

حبذا ...

پنجشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۰، ۰۷:۲۱ ب.ظ
" و شکارچی پیش آمد، مسلّح به گل سرخ ... "

.

.

گاهی توی یک بازی، تو فقط می بازی به خاطر اینکه دلت برای طرف می سوزد .. مثلا فرض کن، پدری نگران دندان های سفید کودکش ست .. و اینست که فرزندش را از شیرینی برحذر می دارد .. کودک اما نمی خواهد شکست بخورد .. به هر وسیله ای که شده .. مثلا صورتش را چنگ می زند ... یا سرش را به زمین .. تا اینکه به قندان برسد ... یک پدر فهیم، یک دلسوز واقعی، این بازی را می بازد .. چون سر پسرش از دندانش برایش مهم تر ست ... و بعد تاسف می خورد .. غمگین می شود ..

.

من حالا شکست خورده ام، فقط برای اینکه دلم برای شما می سوزد .. شما ...

.

.


  • ۹۰/۱۰/۲۹
  • ح.ب

نظرات  (۱)

  • زهرا طباطبائی
  • اصل حرفت چندان غلط نیست. اما کشته مصداق یابی ات هستم. چطور شد که خودت را مصداق "پدر" دانستی و "...شما..." را مصداق "پسر"؟ چطور شد که مطمئن شدی که عقل "...شما..." در مقابل عقل خودت آنقدر کم است که به مثال پسر و پدر بخورد؟ چندی است که به این فکر میکنم که آنچه انسانها را به ورطه نابودی میکشد عقاید عمومی شان نیست. بلکه مصداق یابی اشان است و خودخواهیشان.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی