ضمیمه ..
دوشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۱، ۰۸:۵۱ ب.ظ
بر نوشته ی پیشین، عزیزی نوشته ست که رطب خورده منع رطب نمی کند .. راست می گوید .. ولی حکایت ما بیشتر شبیه آن رطبی ست که میان حلق بماند .. نه فرو برود که بر تو بیافزاید، نه بیرون می شود آورد که راحتت کند ... مثل ترکشی در نخاع .. نه می شود تحمل کرد و نه می شود بیرون آورد .. نه می کُشد و نه می گذارد ...
حکایت ما و غربت .. حکایت همان روی اره نشستن ست ... نه راه پس داشته باشی و نه راه پیش ...
الّا من رحم ربی ..
- ۹۱/۰۴/۰۵