حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

حبذا ..

چهارشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۲۵ ب.ظ

حتما تو جهنم هم جایی هست که مدام باید خودت رو برای یکی دیگه توضیح بدی ... 

.

.

.

نمی دونم در جوامع ایرانی چرا اینقدر سوء تفاهم زیادتر از این جوامع غربی ست. شاید فارسی زبان ِ ناقص تری نسبت به انگلیسی ست و معانی ِ ذهن را درست نمی رساند ..  یا شاید اینکه ذهن ما به طور غریبی در اثر تاریخ معاصر عجیبی که داشته ایم، دچار تناقض و به هم ریختگی ست که این آشفتگی در اجتماعات به نحو فزاینده ای به سوء تفاهم و دعوا و اینها می رسد ..

.

.

پ.ن: سه سال پیش، یکی از دوستان کتابی را به من پیشنهاد داده بود من باب عرفان و مدرنیته .. از دان کیو پیت .. که فارغ از محتوای غیر قابل لمسش، فصل اول کتاب کلا به این موضوع اختصاص داشت که ذهن آدم با لغت چه فاصله ی عجیبی دارد .. و اغلب ما این فاصله را دست ِ کم می گیریم ..


  • ۹۱/۰۸/۱۰
  • ح.ب

نظرات  (۳)

نبیند مدعی جز خویشتن را/ که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشند/نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش
شاید هم به علت درگیری بیش از حد به ذهنیات
ولی فکر میکنم در بعضی شرایط بدمون نیاد و دوست داشته باشیم که خودمون توضیح بدیم و
یکی باشه که گوش کنه.
این فاصله ذهن آدم و لغت رو چیکار باید کرد؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی