وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا ...
اصولا یک روانشناس، سعی می کند بیماری ِ مراجعین ش را بشناسد، ولی در ظاهر شدت آن را انکار کند. تلاش می کند مشکلات شان را درست بفهمد، ولی انگار کند که هیچ موضوع ِ حادی نیست و همه به طرزی مریض اند .. یک روان شناس، بیماری را مخصوص ِ انسان می داند ..
یک سیاست مدار ولی، باید مریضی ِ دیگران را توی صورت شان فریاد بزند. حتی آن ایرادهایی که به خودش وارد ست را در دیگران پیدا کند و ویران شان کند. و طوری وانمود کند که انگار تنها آدم ِ سالم ِ ماجرا خودش هست ... یک سیاست مدار حتی ممکن ست در یک مقطع تاریخی با بیماری سازش کند و در مقطع دیگری آن را در رقیبش اثبات کند .. سیاست مدارها، اگر بیماری نباشد نمی توانند بر اوضاع مسلط شوند ..
.
.
آن که صراط مستقیم را می شناسد و رسالت می داند که دیگران را به راه ِ صواب هدایت کند، باید صفت ِ یک روان شناس را داشته باشد و نه یک سیاست مدار را. وقتی در خیابان به حجاب مردم تذکر می دهد، نباید طوری وانمود کند که تنها آدم ِ سالم خودش هست. این بذر نفرت و نفاق ست. باید طبیبانه و از سر ِ دلسوزی باشد ..
.
حقیقت اینست که همه در معرض بیماری هستیم.
که دنیا محل ِ بیماری ست ..
.
.
پ.ن:
همچون جهان ِ فانی ام .. ظاهر خوش و باطن بلا ..
- ۹۲/۰۶/۲۹