حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

محرّم (5) ...

دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۰۳ ب.ظ

به اصرار دوستی، شنبه شب را به مراسم محرّم اهل سنّت رفتیم. که محبّ اهل بیت هم هستند. به قول خودشان "اهل سنت و جماعة". یعنی از مجموعه ی اصحاب پیامبر حمایت می کنند و اهل تفرقه نیستند. گویا پیش از ظهور اندیشه های سلفی و وهابی، سنّی ها اکثرا اینطور بوده اند. القصّه، سرگیجه ی عجیبی بود. سخنران ابتدا به یزید لعنت فرستاد و صحبت را از آنجا آغاز کرد که پسر نوح هم با بدان بنشست و عاقبتش به ضلالت کشید. منظورش این بود که معاویه را بستاید. بعد به مدح معاویه و مذمت یزید رسید. قصه ها را بسیار پرغلط تعریف می کرد. عبدالله بن زبیر را می گفت: حضرت عبدالله بن زبیر! یا حضرت طلحه، حضرت زبیر. آن طرف اما، مقام شامخ امام علی را هم در اوج وصف می کرد. فی الجمله تمام حضراتی! را که نام می می برد، به هیچ رقم نمی توانستی سر یک سفره بیاوری ...

بعد شیخی آمد با دستاری سراسر سبز. انگار مستقیم از نقشبند ِ پاکستان آمده بود. به احترام ش سالن برخواستند. شور و غوغایی بود. تکبیر می گفتند و گاهی جلو می رفتند و خودشان را به دست و پای او می انداختند. یک ساعتی در اردو نطق کرد. صحبتش که تمام شد، مجری ازو خواست دعا کند، و شروع کرد به الله اکبر گفتن. الله می گفت، سرش را می چرخاند دو سه دوری، بعد جمعیت اکبر می گفتند، یکصدا. ذکرهای دیگر را هم به ریتم های مشابهی تفقّدی کردند. کنار دستی ام می گفت، ایشون می تونن تو زمان حرکت کنن و برگردن به زمان رسول الله! گفت الان دارن وصل می شن و ما همه به رسول متصّل شده ایم! سرگیجه ی خنده آوری داشتند .. 

آخر مجلس جلو رفتم. با امام شان سلام و علیکی کردم. گفتم این حضراتی که شما نام برده اید، بعد از پیامبر چرا اینقدر باهم دشمنی کردند؟ گفت : " این دروغ است و از داستان های شیعه ست. اینها همه احترام هم را داشته اند" جواب دادم کتاب های شیعه به کنار، جنگ ها را که نمی شود انکار کرد. طلحه و زبیر در جنگ با امام علی کشته شدند. معاویه هم جنگ مفصلی داشت با امام. شما خودتان همین حدیث صحیحی که از رسول نقل می کنید، که والله لایُدخل الجنّه سفّاک الدّم، چطور می شود درین جنگ و خونریزی، هر دو به بهشت بروند؟ جواب داد: " اعتقاد ما اینست که حق با علی بود، ولی معاویه هم باطل نبود! معاویه کاتب وحی ست، آدم بزرگی ست، البته سوء برداشت کرد و قضاوت با خداست! در کار ِ خدا شما شیعیان دخالت می کنید. از آن اوّل که در جمعیت چشمم به شما افتاد، دیدم درون ت که برای تفرقه آمده ای ! ... ". گفتم : " برای حق آمده بودم. مولای مان علی می گوید: الحق اوسع الاشیاء فی التواصف .. و اضیقها فی التناصف .. خواستم بگویم، این انصاف نیست. همین. و قضاوت با خداست ... "

.

.

وقتی آدم دستش از دامان علمای اسلام جدا شود، اینطور می شود. دیشب با خودم فکر می کردم که چقدر این پرچمی که دست جمهوری اسلامی ست حق ست. جمهوری اسلامی، محصول مطالعات آکادمیک دینی ست. یک تحقیق علمی ِ مجسّم ست. اعتقادی ورای تعصّب ست. پرچم حق ست، خالص و پاک. و به لطف خدا به صاحب پرچم خواهد رسید ..

.

.

پ.ن:

در راه خانه، در اوج اصفهان با خودم می خواندم که " ای ز عشقت عالمی ویران شده .. قصد ِ این ویرانه کردی، عاقبت .."

  • ۹۲/۰۸/۲۷
  • ح.ب

نظرات  (۱۸)

نگاه اهل تسنن به درگیری بین صحابه پیامبر اعظم صل الله علیه و آله مثل عقاید یونانیان باستان است
مثلا ببینید ایلیاد همر درمورد درگیری بین خدایان و واکنشی که انسان باید به این درگیری ها نشان دهد چه می‌گوید
همه صحابه نعوذبلله در مقام الوهیت هستند و افعال ایشان و درگیریشان به خودشان مربوط است و عوام الناس درحد نیستند که خود را وارد این مسائل کنند
حق فقط در خانه آل علیست 
هست باطل هر چه از این خانه نیست 
این ها اهل سنت ایرانی بودند یا عربی؟
پاسخ:
پاکستانی بودند اکثرا. 
صاحب این بیرق و این پرچم و این بزم تویی اجرک الله...
عزیز دو جهان...یوسف درچاه...
 آمین....................

جان جانداران سرکش را به علم
عاشق جانانه کردی عاقبت!
در ادامه:تا در میکده شادان و غزلخوان بروی..
سلام
چه خوب جواب دادید..

التماس دعا
قصد این ویرانه کردی عاقبت....
  • طاهر حسینی
  • فکر میکنید کدومشون بهتره اهل جماعه یا سلفی و وهابی؟
    پاسخ:
    سلام. به شدت موافقم که اندیشه ی سلفی و وهابی به مراتب خطرناک تر ست. 
    جواب خوبی بود. در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
    جدا از پست که  سخت خوب گفتی ،این جمله 
    از آن اوّل که در جمعیت چشمم به شما افتاد، دیدم درون ت که برای تفرقه آمده ای ! ... 

    را من که ان چهره ی مرموز را (حتی از پشت قاب )دیده ام میفهمم
    پاسخ:
    چهره ی مرموز؟
  • مهدی ایندی
  • بالاخره کانکت شد؟ :)
    خیلی دوست دارم بدونم الآن که مذاکرات ژنو به بهترین نتیجه ممکن (به اذعان تمام افراد و نهادهای داخلی و خارجی) رسیده و رهبری هم از مذاکره کننده ها و نتایج دفاع کرده شما چرا خفه شدید و لام تا کام حرف نمی زنید و مثل همیشه مغلطه نمی کنید؟ حرفای حسین شریعتمدار رو دوباره و چند باره نشخوار نمی کنید؟ 
    پاسخ:
    سلام.
    فساد کلام شما، در همین نقل قول شما از رهبری، از نتیجه ی مذاکرات ژنو، و هچنین ادبیات تان معلوم ست. 
  • به رویداد
  • حرمت کلامتان را لطفا نگه دارید. اگر مسائل سیاسی برای شما مهم است (که از لا به لای حرفهایتان اینچنین بر می آید) و اگر اعتقاد دارید که سیاست ما عین دیانت ماست  و دیانت ما عین سیاست، چرا اخلاق را که اصل و اساس دین است، زیر پا می گذارید؟!

     

  • فدایی رهبر
  • سلام علیکم برادر. میشه خواهش کنم نظرتون رو درباره ی مذاکرات هسته ای و ... بیان کنید. خیلی ممنونم
    یاعلی
    پاسخ:
    سلام برادر. راستش نظرم رو فعلا به دلایلی نمی نویسم .. یک سینه حرف موج زند در دهان ما، از بیم دین اگر چه خموشیم چون حباب ... 

    اگر مردم حکومت دینی نمی خواهند چرا رای می دهند؟!


    چندتا پیشنهاد و نکته:


    1- خواندن کتاب ریشه ها رو از دست ندید.

     

    2-      یه سری به اینجا بزنید.

    http://dl.bachehayeghalam.ir/media/abbasi/abbasi-doctrine-flexible-diplomacy(www.BGH.ir).mp3

     

    3-     پدر شهید مصطفی احمدی روشن گفتاز آقای رئیس جمهور می پرسم چرا باید کسانی که با مصطفی احمدی روشن زحمت کشیدند و جریان هسته ای را به این مرحله رساندند باید این طور برخورد شود و با اینکه به شغل خود عشق می ورزیدند از کار برکنار شوند؟/ احمدی روشن ادامه داد: خانواده شهید احمدی روشن، خانواده ای ولایی هستند و موضع گیری آنها موضع گیری حضرت آقا است و هرچه ایشان امر کنند ما اطاعت می کنیم./حرف بنده این است که احساس می کنم در این صنعت زحمات بچه های ما که در این کار دخیل بودند نادیده گرفته شده اگرچه در ظاهر از خانواده شهدا قدردانی می شود ولی باید اصل این باشد که از خون شهدا هم قدردانی شود و لفظی نباشد بلکه در عمل باشد.

     

    4-     در سفر چند سال پیش رئیس جمهور روسیه به ایران، با توجه به توضیحاتی که مسولان تشریفات ریاست جمهوری روسیه درباره ی مقام معظم رهبری و جایگاه ولایت فقیه در جمهوری اسلامی به وی داده بودند، وی در طول مسیر خود از فرودگاه تا مکان استقرار خود، مدام می پرسید که من چگونه باید رفتار کنم؟ وقت ملاقات من با ایشان در چه زمانی است و ایشان را چگونه باید خطاب کنم؟ این اضطراب پوتین تا حدی بوده است که حتی درخواست می کند که اگر در ملاقات با مقام معظم رهبری عرف بر این است که کفشها را در آورند، همین طور عمل نماید

     

    5-     ولادیمیر پوتین که هیچ تعلق مذهبی نداشته و شخصی لائیک به شمار می رود، پس از دیدار با رهبر انقلاب می گوید: با عنایات به مطالعاتی که من درباره ی مسیح داشته ام، در ملاقات با رهبر ایران، تمام ویژگی های نوشته شده برای مسیح را در آیت الله خامنه ای دیدم و برایم متجلی شد. وی ادامه داده است: حکیم بزرگی در ایران نشسته است که به ذهن من خطور نمی کرد او تا به این حد همه جانبه نگر باشد .او حکیم و دانشمندی است که تصمیم گیری و تنظیم سیاست ایران با اوست و با وجود درایت و هوش سرشار ایشان، هیچ خطری متوجه ایران نمی شود.من در ملاقات با ایشان، معنای واقعی قانون اساسی جمهوری اسلامی و مفهوم ولایت فقیه و ولایت علمای دینی را که شنیده بودم، فهمیدم... وی بلافاصله پس از سفر به اروپا، خطاب به اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها این جمله مهم را گفت که «من در ایران، رهبر حکیم فرزانه‌ای را دیدم و به شما اطمینان می‌دهم که تا این رهبر حکیم و فرزانه در رأس این حکومت است، هیچ کاری نمی‌توانید بکنید.

     

    6-     دیشب این طبع، بی‌قرار شما خواست عرض ارادتی بکند دست کم از دل شکسته‌تان واژه‌هایم عیادتی بکند *** چشم بد دور، عمرتان بسیار کس نبیند ملالتان آقا! ما نمردیم خون دل بخوری تخت باشد خیالتان آقا! *** چیست روباه در مصاف شیر؟! چه نیازی به امر یا گفته؟! تو فقط ابرویی به هم آور می‌شود خواب دشمن آشفته *** هست خاموشی‌ات پر از فریاد در تو آرامشی است طوفانی «الذی انزل السکینه» تو را کرده سرشار از فراوانی *** واژه‌ها از لبت تراویدند پرصلابت، پرعاطفه، پرشور آفریدند در دل مردم عزت، آمادگی، حماسه، حضور *** این حماسه همه ز یمن تو بود گرچه از آن مردمش خواندی رهبرا! تا ابد ولی محبوب در دل عاشقان خود ماندی *** سهم دلدادگان تو سلوی قسمتِ دشمنان تو سجیل رهبری نیست در جهان جز تو که ز امت چنین کند تجلیل *** نسل سوم چو نسل اول هست با شعف با شعور با باور جاری است انقلاب چون کوثر هان! «فصل لربک وانحر» *** گرچه در باغ سینه‌ات داری لطف‌ها، مهرها، محبت‌ها گفتی اما نمی‌روی چو حسین تا ابد زیر بار بدعت‌ها! *** ناگهان در نماز جمعه شهر عطر محراب جمکران گل کرد بغض تو تا شکست بر لب‌ها ذکر یا صاحب الزمان (عج) گل کرد *** جان ایران! چه شد که جانت را جان ناقابلی گمان کردی؟! آبروی همه مسلمانان اشک ما را چرا درآوردی؟! *** جسم تو کامل است، ناقص نیست می‌دهد عطر یک بغل گل یاس دستت اما حکایتی دارد... رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس...!

    7- (و در اخر) ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم/ در ره عشق جگردارتر از صد مردیم/ هر زمان بوی خمینی(ره) به سر افتد مارا/ دور سید علی خامنه ای می گردیم    

     

    صلوات یادتون نره  یا علی   :)

     

     سلام و به بهانه ی یک کتاب

    سفندقه غیر از آمریکای جنایتکار، نیم نگاهی هم به کسانی دارد که در برابر این جنایت‌ها دم نمی‌زنند و با سکوت از کنار وحشی‌گری‌های رفته در لباس تمدن رد می‌شوند. اسفندقه همانقدر که آمریکا را شماتت می‌کندُ به این قماش هم خرده می‌گیرد

    چرا نمی‌گویید؟

    و گفته‌اید اگر

    پس چرا نمی‌خوانید؟

    کجاست شعر شما؟

    شما

    که با شکستن یک شاخه از درختی خشک

    به لرزه می‌افتید

    و مرگ برگ شما را به گریه

    می‌اندازد

    هجوم خار و خسک‌ها

    هجوم شن ریزه

    از آسمان به زمین کفچه مار می‌بارید

    و خوشه خوشه رتیل

    و خانه‌های محقر

    که در هجوم ملخ گور دسته جمعی شد

    ندیده‌اید!

    اگر دیده‌اید،

    پس کو؟

    ها؟!

    کجاست شعر شما؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی