حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

سکوتم بدتر از مرگ ست ..

شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۲۸ ب.ظ

نمی نویسم. می خواهم این صحنه ها که شاید تاثیر گذارترین صحنه های زندگی ام بوده ست، مال خودم باشد. اوّلین مرگ نزدیک را بیست سال پیش دیده بودم. وقتی پدربزرگ رفت. ولی از حادثه دورم نگاه داشته بودند که خیلی چیزها را نبینم. اینبار امّا از نزدیک در عمق حادثه بودم. نزدیک ِ نزدیک. آنقدر که بیست دقیقه قبل از خاکسپاری، دور از چشم همه مدّتی داخل قبر رفتم. نشستم. به خاک هایش نگاه کردم. به حشره هایی که حتی برای چند دقیقه هم تحمّلشان سخت بود. آرامش عجیبی داشت. انگار در ذهنم سکوت ِ ساکن و خنکی رخ می داد. سکینه ای بود. مادربزرگ را خودم در خاک گذاشتم. به همراه پدر. تلقین می خواندم. در آرامشی که نمی دانستم چطور به دلم وارد شده ست. در گرماگرم صحنه های سختی که کلمات در توصیف ش کم می آورند، به طرز معجزه آسایی ساکت بودم. روز بعدش امّا، خاطرات هجوم می آورد و زیر آوارها می ماندی. آنقدر که صدایت حتی به نزدیکانت هم نمی رسید ...

.

.

یا من فی ممات قدرته ...

.

  • ۹۲/۱۲/۰۳
  • ح.ب

نظرات  (۸)

 ...
مرگ شعبه اى شعب سکوت است 
مرگ عزیزان سخت است و فرقی نمی‌کند یک به یک برواند یا در جنگ و زلزله همه باهم روی سر آدم خراب شوند
این چندسال اخیر من تقریبا هرماه دو تشییع جنازه داشته ام و من و برادرانم شدیم مسئول تجهیز. تماس می‌گیرند از طلب حلالیت تا غسل و کمک به میت در فراموش کردن مردم و انس با قبر _هرچند انسان از ریشه نسیان است انس فراموشی را سخت می‌کند_ اما مرگ عزیزان تکراری نمی‌شود همیشه آخرین خبر جدایی از قبلیش سخت‌تر است و قبلی از بعدی
می‌گویند از دل برود هرآنکه از دیده برفت و خاک سرد است ولی همیشه زمانی که در حال کمک کردن به (کمک گرفتن از) میت هستم اطرافیان روی سرم خاک می‌ریزند و من هیچ سردی حس نمی‌کنم
دردهایی در دنیا هست که دیگر حتی از اشک هم کاری ساخته نیست...
سلام

مادربزرگم رو 5 تا نوه با هم بودیم که شستیم و غسل دادیم و خلعت آخرت پوشوندیم . شاید آرامش مادربزرگ باعث شده بود ما هم آروم باشیم . با سکوت و توجه . اما سردی بوسه ی آخر روی گونه اش هنوز با من !
آدم بعد از یه مدت که عزیزی رو از دست میده به این نتیجه میرسه که شاید خاطرات اصلا چیز خوبی نباشه !
براتون صبر دعا میکنم . 

بااحترام
پاسخ:
سلام. ممنون .. 

خیلی عجیبه سلام

خوش به حالتون اهل دل هستید

اما ما اسیر زندگی روز مره شدیم

برامون دعا کنید

پاسخ:
سلام. به هم چنین ..
  • مائده آسمانی
  • سلام
    خداوند صبرتان دهد.
    پاسخ:
    سلام ..
    ممنون. 
    مادربزرگ؟... برادر بیست سال پیش، پدر پارسال..

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی