حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

بهار را دوست دارم، امّا ... (3)

پنجشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۱۸ ب.ظ

حالا زیر باران بهاری این شهر، دور از همه نشسته ام و به سرنوشت فکر می کنم. به قسمت. به روزی. به حرکت سیّالی که در این دنیا هست و ما همه می بینیم ولی نمی شناسیم. مثلا این پرنده ها را می بینم که درین سرمای جانفرسا، کشان کشان خودشان را می رسانند به نقطه ای و معلوم نیست روی زمین چه پیدا می کنند و  چطور بر می دارند و کجا می روند. راستی چه تضمینی هست که اینها از گرسنگی تلف نشوند؟ یا توی این هوای سخت اخلاق، چرا این باعث اضطراب شان نمی شود که چیزی نیابند؟

پرنده ها حواس شان از من جمع تر ست. آن ها توکّل شان حقیقی ست. می دانند که اگر قرار بود توجّهی بهشان نشود، اصلا آفریده نمی شدند. به قول مرحوم مادربزرگ عزیزم " همان کس که دندان دهد، نان دهد ." یعنی که گنجشک ها هر صبح که بیدار می شوند، با خود مرور می کنند که هذا من فضل ربّی و زندگی می کنند .. کاری که من مطمئن نیستم حالا بلد باشم ..

.

.

یکی میگفت حتّی اگر به نفس کشیدن ت هم بیش از اندازه فکر کنی، تنظیمات ش به هم می ریزد و بعد از مدّتی احساس خفگی می کنی ... چارچوب های زندگی هم همین ست انگار .. الا الذین آمنوا .. ایمان پولادین .. نه همین لاف مسلمانی ما ..

  • ۹۳/۰۱/۰۷
  • ح.ب

نظرات  (۱۳)

بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را...
. نمی دانی این تیغ که حالا روی آرزوهایت* نهاده ای، تعبیر صادقه ی کدام رویای نادیده ست .. 

زندگی حتی وقتی انکارش می کنی، حتی وقتی نادیده اش می گیری، حتی وقتی نمی خواهی اش از تو قوی تر است چرا!*

 ...اگر قرار بود توجّهی بهشان نشود، اصلا آفریده نمی شدند...
حتّی اگر به نفس کشیدن ت هم بیش از اندازه فکر کنی، تنظیمات ش به هم می ریزد و بعد از مدّتی احساس خفگی می کنی ... چارچوب های زندگی هم همین ست!
چارچوب؟*


پاسخ:
آشفته ست. می دانم .. می دانم ..
  • جایی میان ابرها
  • ای کاش توکل پرندگانم بود

    که گرسنه بر می خیزند

    تشنه بال می زنند

    و سیر و سیراب به خواب می روند

    بی هیچ دغدغه فردا...

     

    "جواد محقق"

     

    پاسخ:
    دقیقا ..
    گمانم قسمت پدیده ای کیفی ست .
     باید دچار شوی تا بدانی چیست .
    همین است که قدیمی ها می گفتند : امان از "قسمت" ...
    پاسخ:
    بدی ماجرا اینست که همیشه بعد از پایان ش، می فهمی قسمت بوده ..
    گاهی میانه ی راه یا حتی ابتدای راه هم میدانیم قسمت است .
     اما چون قسمت است , نمیتوانیم برگردیم .قسمت حوالتم به خرابات میکند
     جریان رودخانه انسان را میبرد تا غرقه شود .. بعد غریق را رها میکند روی آب.

    آدم های ترسویی هستیم...ترس از خود بودن...ترس از بودن
    شاید باید جور دیگری باشی...خسته از جنگیدن با خود...شاید باید جای دیگری باشی

    پ.ن : به خودتون نگیرید که میگم ترسو هستیم، کلی گفتم
    نودو نه درصد دنیا همون جنگیدن با خوده
    پاسخ:
    سهم ما همون یک درصد هم نیست .. واقعا ..
    خیلی ناجوانمردانه ست که می فهمید کی..کی..چند بار اومد توی وبلاگتون ...  :-/
    مثلا الن میدونید که من همون رهگذرم... مسخره ست!
    پاسخ:
    سلام. تا قبل ازینکه اشاره بفرمایید، دقت نکرده بودم .. 
    کى اومده رو آره می فهمن ولى چندبارشو نه 
    منصفانه است نه؟
    پاسخ:
    سلام. اون رو هم میشه فهمید :)
    اگه خانمی ..نازنین جان ...اگه آقایی ...برادر ...اگه می فهمه کی اومده خوب می فهمه چند بار دیگه!!
     
    احتمالا منظورشون کی بوده نه کی!
      :)
     
    من الان کدومم :). بلاگ جمیعا آی پی سیستم عامل رزولوشن دفعات ورود و .... رو نشون میده پس با کمی کنجکاوی صاحب بلاگ خیلی چیزها رو پیشه فهمید ولی مسئله آینه که اینها چه اهمیتی میتونه داشته باشه؟واقعا هیچی. آقا مصیبت ورای این بحث هاست :) :|
    دل من هم عجیب رفتن میخواد، دیگه هیچی قشنگ نیست، تمام خور و خوان این خانه یه طعم داره یه رنگ. دنیایی که توش دستت از شراب کوتاست زندگی که از اول تا آخرش نتونستی یه بار خدات رو به آغوش بکشی همون بهتر که رفتنی باشی.
    چرا نمیرسیم؟!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی