خنک آن را که می گیری .. که جانم مست ایشان ست ..
تنها منبع موثق اعتماد به نفس، اعتصام به حبل الهی ست. بقیّه اش به مرور دچار تزلزل یا تردید می شود. هر قدر در اوج باشی، یا توانا باشی، یا مسلّط، در بزنگاه زندگی گاهی می لرزی ناگهان. که واقعا من این همه خوب نیستم که فکر می کردم. و حقیقت خودش را به واقعیت تحمیل می کند. یاد مصاحبه ی راجرر فدرر می افتم که پس از مدّت ها سابقه ی قهرمانی به یک آدم معمولی باخته بود. به تمام گذشته ش مشکوک شده بود. که اصلا آیا اینهمه که فکر می کرده اند و می کرده ست، توانا بوده ست؟
بزرگی می گفت، خشت به خشت این اعتماد به نفس، بذّات با لغزش همراه ست. اینست که نمیشود با آن بنای عظیمی ساخت و مستحکم. بزرگ که می شود فرو می ریزد، مستحکم که بخواهی بسازی، باید محدود باشد .. الّا الذین آمنوا و صابروا و رابطوا ..
.
.
پ.ن: می دانم این روزها باید شاد باشم. بلد نیستم ولی .. تمرین ندارم ..
.
- ۹۳/۰۱/۱۸