حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

مادر بزرگم صدای خوش رسایی داشت. این را این روزها میان مرور نوارهای قدیمی بهتر می فهمم. یک شعر قدیمی مشهور را با نوای حزن انگیز عجیبی می خواند که هنوز که هنوز ست، حالم را ناخوش می کند. شعر ساده بود و صریح و بی رحم. با اینکه یک خط بیشتر نمی شد. اینطور که " یک کلاغ سر دیوار ما/ سر دیوار ما بود/ کلاغه پر زد و رفت/ پر زد و رفت/ دیواره به جا موند/ خدا به جا موند .. ". همین. گفتم که ساده و پیش پا افتاده بود کلماتش ولی صداقت عجیبی داشت. من را یاد آن هایکوی شرقی می انداخت که "زاغی پرید/ در سکوت". تصویر درستی از ما در برابر روزگار می دهد. ما می آییم و می رویم و روزگار به هیچ ش نیست. همین ...

.

.

بر ما گذشت نیک و بد امّا تو روزگار

فکری به حال خویش کن. این روزگار نیست.

..

.

  • ۹۳/۰۶/۲۷
  • ح.ب

نظرات  (۱۳)

چه پست روشن و زیبایی :)
روزهای سیاه را که مرور میکنم..
همین کلاغ و هایکو (که نمیدانم چیست) حالم را خوش میکند..


بالاخره تلخی و شیرینی
ترشی و شوری
تاریکی و روشنی

اگر با قدرت طبیعت با هم آمیزد
و به خدمت مقدس ترین هدف
که خانواده در سطح کلان و اجتماع است گرفته شود..


این آزار و رنج های فردی،
دیگر رنگی ندارد..


خدا واقعا مادربزرگتان را رحمت کند.
چرا هرگز از پدربزرگ نمینویسید؟
پاسخ:
پدربزرگ را بیست و دو سال قبل از دست دادم. هشت سالم بود آن روز. دنیا را ندیده بودم. مادربزرگ را امّا، از نزدیک زندگی کرده بودم. 
ساده هست ولی نباید پیش پا افتاده باشد باید بوسید و گذاشت جایی که جلوی چشم باشد
@ همت

لطفا در این صفحه روی نظرات بنده نظر ندهید،
اگر نظر میدهید، مخاطب را مشخص کنید.

کمی موقع جدیت جدی باشد
موقع لطافت هم به جای خود

اینجا محیط مشترک است..




و السلام علی من التبع الهدی   .
@...

سلام بله حتما. همچنان مثل قبل مخاطب را مشخص می‌کنم
حتی اگر مخاطب توجه نکند

"و السلام علی من التبع الهدی" جمله خوبی ست که هرجایی نباید بکار برد خصوصا اگر طرف مقابل اهل هدایت نباشد(شخصی مثل بنده)

@ح.ب عزیز
مجددا "هروقت به نظرت رسید وبلاگ را در حد چت روم تنزل دادم نظر بنده را پاک کن"
روح شان قرین رحمت... ان شاالله.
اگه فقط آی سی دی ال بلد باشیم نمیشه بهت زنگ بزنیم ؟

من از آقای نویسنده برای چتروم کردن اینجا از ... و M.M و م.ص برای اینکه خودمم ناخواسته بدحرف زدم عذر میخوام آقای همت برای کار مرسی بایدبهش فکرکنم

عذرخواهی و تشکرمقلبی بودیکی منو اینجا شرمنده کرد برداشت کنایه نکنین

خیلی بده که خودمم همون کاری که ازش بدم میاد کردم شما که خوبین خواهرانه ازتون میخوام بهترباشین

سلام به همه

کاش هیچ وقت پیشرفت نمیکردیم و امل می موندیم و مادران آینده سرزمینمون مثل قدیمی ها اینطور با ذوق و ادب بچه هاشون رو بزرگ می کردن
همونقدر که به گذشته افتخار میکنیم باید نگران این آینده وحشتناک باشیم

پیرو کامنت علی a:
منم از دنیای وحشتناک می ترسم...منم برای زمان حال و آینده میترسم
 چند سال است ازدواج کرده اما از بچه دار شدن هراس دارم ..
دولت و نظام  میگویند بچه دار شوید اما من و همسرم از عهده مسوولیت بچه داری بر نمیاییم این را خودمان هم میدانیم
چه کنیم؟
آیا گناه میکنیم که به خاطر ترسمان از آینده جلوی مادر و پدر شدنمان را میگیریم؟

@niloofar abi


اگر عباراتتان را دقیق تر کنید و با آرامش بحث را مرور کنید،
به نظر میرسد واقعا جواب سوال در دل خود سوال نهفته است.


فرزند نعمت زندگی است..
طفل پاک و معصوم است..
غرق شدن در او فرصت رشد میدهد..
چطور یک زن میخواهد از چنین موجوداتی دوری کند؟


هر بچه را با کمی رسیدگی میتوان یک تیپولوژی خاصی برایش تعریف کرد :)
و بعد خود را در آینه او دید..


دوستی دارم،
هر موقع کودک او را میبینم یاد دختر کوچولوی نازنین کارخانه هیولا ها می افتادم..
و این در سنین کودکی یعنی چقدر دختر بلد است دختری کند..


کارتون ها خیلی وقت ها چیزهای جالبی به ما یاد میدهند..
به نظرم یک زن نباید فرصت با طمانینه ظرف شستن..
آرام بودن، حین کار غرق فکر و رویای موثر شدن را از خود بگیرد..



پ.ن: آفتی که وجود دارد این است که مردها ناظر چنین بحث هایی هستند.
اگر سکوت کنند، بار سنگین این حرف بر دوش میماند.
اگر اما کسی پاسخی دهد، باز آدم میداند کدام طناب را گره زده که برای گره بعدی چاره ای بیندیشد.


سلام آقای حبذا.

وقتتون بخیر.

یه مشورت می خوام. می تونم مزاحم بشم یا نه. اگر می تونید بی زحمت از طریق ایمیل آی دی اسکایپ تون رو (اگر دارید) بفرستید تا مزاحم بشم.

ممنون
میشود این نظر بنده را تحلیل کنید؟

سیاسی نویسی شما در این وبلاگ با اشتباهات استراتژیک همراه است!
پاسخ:
اشتباهات استراتژیک! :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی