حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

از این سفر همه پایان آن خوشا که تویی ...

يكشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۴۹ ق.ظ

این را امروز میان نوشته هایم پیدا کردم. بایستی مربوط به تابستان دو سال پیش باشد. وقتی ماه رمضان را ایران بودم و پیش مادربزرگ. که حالا انگار خیلی وقت است که دیگر نیست. مشهور است که خاک سرد است. یعنی می برد با خود یادها را. انسان از خاک هم سردتر است گاهی. که فراموش می کند عزیزان ش را ...

"شب هایی هم هست مثل حالا، که بی مناسبت گوشه ی اتاق انگار که کسی ندیده باشد، برای خودم نوحه می خوانم و ... مادربزرگ انگار که کشف بزرگی کرده باشد سراسیمه نگاه می کندم. از بین اشک می خندم. که طوری نیست. عادت کرده ام تمام این سال ها به تنهایی ِ این روضه ها. دلش می گیرد برایم ."

.

.

  • ۹۴/۰۵/۱۸
  • ح.ب

نظرات  (۱۸)

سلام میشه خواهش کنم (اگه ناراحت نمیشید) یه مدت ننویسید تا حس و حال نوشتنتون برگرده،مثل دو سال پیش!  یا نوشته های قدیمی تون رو بگذارید؟


البته فقط یک پیشنهاد برای بهتر شدن بود، شما همیشه خوب مینویسید

پاسخ:
سلام. شما احتمالا از جمله آدم هایی هستید که کسی را پس از مدّت ها که می بینید اظهار می کنید چقدر موهایش سفید شده. یا چقدر شکسته است. 
انگار که خودش نمی داند. انگار که آینه دستش نبوده هرگز ...
.
.

چقدر اشتباه می کنید خانم پریچهر. نویسنده ی وبلاگ خط به خطی که می نویسد دوست داشتنی است
دل شکستن هنر نمی باشد
نمی فهمید که 
معصومیت های از دست رفته... عنوان خوبیست برای خاطرات اینچنینی!
برادر ح ، من این مسئله رو به عنوان یک عیب و ایراد از شما مطرح نکردم که  من را با آن شخص مورد وصفتان مقایسه کردید، همانطور که گفتم یک پیشنهاد برای خوبتر شدن بود و همانطور که گفتم شما از نظر من الان هم خوب مینویسید. گاهی پیش میاید آدم حس نوشتن ندارد، این با سفید شدن مو یا هر کاستی دیگری قابل قیاس نیست.
اگر میدانستم ناراحت میشوید نمیگفتم و حالا که ناراحت شدید ازشما عذر میخواهم


جناب ناشناس
شما خیلی سریع میزان فهم مرا اندازه گرفتید، سریعتر از حد معمول !
 شاید هم نیت خوانی کردید، شاید اصلا من بد نوشتم و شاید هم حق با شماست نمیفهمم.


در کل دفاعی ندارم شاید نباید در شرایطی بعضی پیشنهادها را داد!
پاسخ:
سلام. خیر است ان شاء الله ..
برادر حمید، من واقعا ناراحت هستم که شما را رنجاندم، قصد رنجاندتان نبود فقط خواستم بگویم وقتی حال و هوای نوشتن ندارید و مینویسید مخاطبتان این را میفهمد و ازاین موضوع خوشحال نیست، حال شاید بعضی ها هم اصلا متوجه نشوند این تغییر را...

با همه این اوصاف بعد از چندساعت دوباره آمدم که بگویم حلال کنید، نیتم خیر بود شاید بد عنوان کردم
یاحق
برادر حبذا این علی با علی بالایی فرق دارد البته شما این علی را خوب می شناسید و لی آن علی را نمی دانم  دعا بفرمایید . مسائل در شرف حل شدن هستن        و ان شاء الله خدا به همه کمک کند / پایان عسر مقارن با چیزهای مبارکی است 
پاسخ:
ان شاالله ..
(هر چند 5 روز گذشته باشد!) : اصولا برای مطرح کردن نظرات راه های مختلفی وجود داره که علاوه بر بیان نظر خودمون، احوالات  واحساسات سایر مخاطبین و البته خود نویسنده رو هم در نظر بگیریم، از جمله ی این راه ها*مربع پایین *است که با علامت زدن ان می شود نظر واضح و روشن خود را به طور *مستقیم*  به نویسنده منتقل کرد(چون در نهایت  اگر هم کسی بخواد تغییر ایجاد کنه خود نویسنده خواهد بود نه خوانندگان!) 
البته مطلب بالا خطاب به خودم و همه است


پ.ن: نمیدانم به جای واژه ی متن هایتان لایک دارد چه بنویسم که به جایی و کسی برنخورد !پس فعلا همان بیگ لایک :دی
پاسخ:
منظورتان واضح نبود ..
تنها جایی که صداقت نوشته هاش رو ایمان دارم اینجا هست. بنویس لطفا بیخیال این ادم های بیسلیقه
پاسخ:
افسوس ... 
سلام!
تُف به هر چی وبلاگه که بیخود و بی جهت وقت بندگان خدا را با از خودنویسی با ظاهر خدانویسی هدر می دهند،تُف..
جواب این پُست توسط من چک نخواهد شد!
یا حق
پاسخ:
سلام ... 
با بقیه مهربان تر باشید تا خدا با شما مهربان تر باشد. 
صفیر تف و لعنی هم که فرستادید امیدوارم صاحب ش را نگیرد ...
با احترام .. 

سلام،
خیلی ببخشید از کامنت بی ادبانه من. .. ... .... .....منظورم واقعا شما نبودید
سخت بود که این وبلاگ رو دوباره امروز پیدا کنم برای عذرخواهی. .. ... .... ..... چون دیشب اتفاقی اومدم اینجا. .. ... .... .....
یا حق

@ته صف
مانیتورم تُف تفی شد، أه...
ته صف ترسید انگار
گف الان صاحب وبلاگ نفرین می کنة ...
@پریچهر ...
@ناشناس ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۱
خدا هدایت کنه همه ما رو!
من وبلاگ ندارم و بیکار هم نیستم خدا جای دیگر روزی شما را حواله دهد عزیزان من!
من از طرف همه عذر می خواهم جناب حبذا 
شما پیر نشدید
لطفا بنویسید
با نوشته های اینجا زندگی می کنم
پاسخ:
دو چندان جور جان چندان کشید از عمر دلگیرم
که از عقد چهل نگذشته چون هشتادیان پیرم ...

اینجا تا مدّتی دست کم به روز نخواهد شد. و لا حول و لا قوه الا بالله ...
چقدر ما بدبختیم اگر با نوشته های اینجا زندگی می کنیم ،عزیز برو با قرآن و احادیث اهل بیت زندگی کن...در یک کلام آب را از سرچشمه بنوش.
استغفرالله ربی و اتوب لیه
سلام برادر
نوشتم تا شاید بدانی که بعضی ها هم چراغ خاموش حرفت رو میشنوند تا دلخوش به بودنت باشند.

یه وقت مثل اون بنده خدا نری 11 روز خونه نشینی! :)

خدا حفظت کنه
حبذا یعنی چی؟ آفرین؟
پاسخ:
حبذا هم از افعال مدح است هم ذم. یعنی هم خوشا و هم زنهار .. اول اسم و فامیل من هم هست ...
باز حال ناخوشم را کشوندم اینجا و خوندم و خوندم وخوندم و...
حالا نمی دونم این پست کجای آرشیوه..


ممنون که نوشتید هر آنچه که نیاز روح است..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی