حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

به عزم مرحله ی عشق، پیش نه قدمی ...

شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۴۹ ق.ظ

چیزی که حقیقت نداشته باشد اثرش در طول تاریخ محو می شود. علّت اینکه بعد از رنسانس مسیحیت نابود نشد این بود که با وجود همه ی تحریفات و خرافات، حقیقتی پشت آن بود. به قول آن مثل قدیمی، حقیقت ممکن است نازک تر از مو شود، ولی پاره نمی شود. علّت اینکه حزب توده در ایران به کلّی محو شد، این بود که حقیقتی نداشت. مارکسیست ها لیبرال شدند و سران توده توبه کار. شوروی که شکست خورد، دیگر کسی جرئت نداشت حرف از مرام مارکسیسم و سوسیالیسم بزند. کمونیست های آنارشیست یا در قفس خودشان را حبس کردند یا گرایش به لیبرالیسم یافتند. چون آمریکا حالا قدرت برتر بود و ایدئولوژی روز، ایده های کاپیتالیستی و لیبرالیستی در اقتصاد بود. ایده ای که یک روز محو خواهد شد دوباره. علّت اینکه محرّم و صفر زنده است، حقیقت پشت آن است. علّت اینکه مسیر اسلام مدّتی به کلّی منحرف شد ولی اقلیّت محدود‌ِ زجرکشیده ی تحت فشار توانستند آن را دوباره به اسلام حقیقی که جریان شیعی است برگردانند، حقیقت است. حقیقتی که نازک تر از مو ممکن است بشود ولی پاره نمی شود ...

.

.

اینها را به بهانه ی بهمن ماه نوشتم. که بگویم، امام خمینی هم از آن حقیقت های همیشه است. از جنس حوادث حقیقی ست که ممکن است ضعف زمان و ریزشِ تکرار آن را فرا گیرد ولی قدرت حقیقت و رویش اعتقاد نو آن را در طول تاریخ دوباره زنده می کند. 

.

.

  • ۹۴/۱۱/۱۰
  • ح.ب

نظرات  (۷)

احسنت! 
خمینی جان قسم بر روح پاکت
که هرگز بر نمی گردم ز راهت..
الهی هیچ مسافری از رفیقاش جا نمونه
بعد امام و شهدا زیاد تو دنیا نمونه
.

پست قبل رشک برانگیزترین پست شما بود از زمانی که با وبلاگتون آشنا شدم!

کاش راهنمایی براش بود که بشه دیگران هم بر اساس آن به مطلوب برسند .

حبذا !
نه اینجوری که شما میگی نیست  مثلا بودیسم وبعضی ایینهای من دراوری تو هند وچین وکره وژاپن و....
پاسخ:
دقیقا همین نشان می دهد که پیامبری بوده است که این تعالیم را داده و بعدا منحرف شده. به کتاب "ادیان ابتدایی" از آقای گلپایگانی مراجعه کنید.
سلام
در مورد پست قبلی تون سوالی داشتم: http://habaza.blog.ir/1394/11/03
 ولی چون نظرات بسته بود ناچار اینجا می پرسم.
اگر براتون امکان پذیره می شه بگید چطور این شناخت به وجود آمد؟
چون احساس می کنم بازگو کردن این مسئله برای انسان های در راه مانده ای مثل من مفید واقع بشه.

پاسخ:
به نظرم با یاد مرگ ...
که دقیقا فرض کند آدمی که الان بیماری لاعلاجی، مثل سرطان پیشرفته ای گرفته است .. و چند ماهی تا حداکثر چند سالی زمان دارد
کجا می رود. چه می کند. به چه می اندیشد ..

یادِ مرگ...
با یاد مرگ شاهراه مشخص می شه اما باز هم آدم می مونه بین هزار و یک راه کوچک و بزرگی که به اون شاهراه می رسن. و انقدر فکر می کنه به این راه ها 
که شاهراه به حاشیه می ره!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی