حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

از شمار خرد هزاران بیش ..

يكشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۱۲ ب.ظ

آن سالی که دکترا را در استنفورد شروع کردم، مریم میرزخانی هم در دانشکده ی ریاضی تازه به عضویت هیئت علمی درآمده بود. آرام بود و بی حاشیه. آنقدر ساکت و کم رنگ که زیر آفتاب هم گم می شد. در جمع ها حضور نمی یافت. خصوصا جمع های ایرانی. برای ما که آن زمان در ابتدای راه بودیم، صخبت از آنها که هفت هشت سال جلوتر از ما بودند و انگشت نمای موفقیّت شده بودند، امیدبخش و شیرین بود. در silicon valley منطق موفقیّت حاکم بود. اگر دوره ی دکترا را خوب سپری می کردی، در گوگل، مایکروسافت، آی بی ام و امثالهم موقعیت خوبی پیدا می کردی. مسیری بود که اگر با قواعدش آن را می رفتی، به احتمال بالا به آنچه می خواستی می رسیدی. کما اینکه حالا که هم ورودی های سابق را می بینم، اکثرا در همان نقطه که می خواستند ایستاده اند. ولی راستش هرگز این مسیر مرا اقناع نمی کرد. عمیق نبود. سطحی و پیش پا افتاده بود، مثل بسیاری از تصاویر دیگر. پای صحبت و درددل بسیاری از سال بالایی های به ظاهر "موفّق" که می نشستم، می دیدم که به وضوح در تاریکی می دوند. چارچوب ها را نمی شناسند. جهان بینی ناقص و سطحی ای دارند. همیشه به این فکر می کردم که هوش بالا به چه دردی می خورد وقتی انسان نتواند معادلات دینامیک این دنیا را حل کند. و همیشه حس من نسبت به این آدم ها این بود که تک بعدی هستند. آن ها غرق در دنیای تکوین و آفاق بودند، و من در دنیای تدوین و انفس. آن ها یک گوشه از خلقت خدا را شناخته بودند و در آن غرق شده بودند، در حالی که زندگی یعنی درک مجموعه ای این تصاویر. شناخت اصالت ها و نه رنگ ها. و مرگ وقتی قابل درک است که انسان به شناخت انفسی برسد ...

.

این روزها که بسیاری می نویسند الگوی زن ایرانی باید کسی مثل او باشد، سرشار از تاسف و حسرت می شوم. احساس من و کسانی که کم و بیش در این مسیر همسفر بودیم عکس این است. بُهت است و ناباوری. می بینم که بعضی از دوستان مشترک ما و خانم میرزاخانی، این روزها به زمین و زمان، به روزگار، بد نوشته اند. که چرا دنیا اینطور است. من می فهمم شان. دنیا را نفهمیده اند. و انسان را. که یعنی عجالتا ..

.

.

  • ۹۶/۰۴/۲۵
  • ح.ب

نظرات  (۱۹)

سلام مطلب جالبی بود برای آدمهایی که اینجا را انتها میدانند .

البته بعد از شناخت انفسی باید از انفس هم گذشت و به خودش رسید

عالی
سلام.نگران نباشید ایشون منظورشون این نبود که در وجه علمی ,مریم میرزاخانی الگوی درخشان دختران جوان ایرانی هستند.چون اگر این بود سه سال پیش که مریم جایزه فیلدز رو گرفت اینو می فرمودند.احتمالن منظورشون اینه که در ابتلای به سرطان سبنه مریم رو الگوی خودمون قرار بدیم چون الان و با اخبار جدید جناب حدادعادل این فرمایش رو کردند.
واقعا هنوز برای فرمایش آقایان تره خرد می کنید؟
سلام. 
ویکی پدیا رو غالبا چه طور میشه ادیت کرد؟ چه کسانی می نویسن؟ چرا ویکی پدیای فارسی و انگلیسی مریم میرزاخانی اینقدر با هم متفاوته. مثلا در ویکی انگلیسی ش نوشته که همسرش نامسلمان هست و به همین دلیل کشورمون ازدواجشون رو نپذیرفت. 
در حالیکه در ویکی فارسی ش نامه ای هست دال بر اسلام اوردن همسرشون. 

هنوز تاریخی از این واقعه نگذشته و دو روایت متضاد! هنوز بجز مریم آدمهای اون قصه زنده ان...


پاسخ:
سلام. هرکس می تونه ادیت کنه غالبا. همانطور که نوشتم همسر ایشون مسلمان بوده و عقد را آیت الله مدرس طباطبایی خوانده اند. 
خیلی عجیبه! تا دیروز در صفحه ی ویکی پدیاش دین رو مسلمان نوشته بودن، الان حذف کردن!!!! 
یعنی چی؟

پاسخ:
دوباره اضافه میشود ان شاء الله. 
مسیری بود که اگر با قواعدش آن را می رفتی به احتمال بالا به آن چه میخواستی می رسیدی ..



عجیب اینکه ما که در مسیر تحصیل در دانشگاه های دولتی تهران هم هستیم ، هیچ وقت نمی توانیم احتمال بالا بدهیم برای رسیدن به آن چه که می خواهیم . با روحیه حرکت می کنیم ، اما احتمال بالایی برای رسیدن مان نیست ... حتی اگر محصل یکی از بهترین رشته ها باشیم ...
که دو حالت دارد : یا قواعد ، قواعد ِ رساننده نیستند 
یا دور زننده های قواعد مانع رسیدن اند .
 که مِن باب این دو حرف ها داریم و درد ها که هر بار باید بگذریم!

.
.

اما در مورد الگوی زن ایرانی . اصلا از نظر من غلط اصلی این جاست که می گویند‌ الگوی ِ زن ! الگو باید برای انسانیت باشد نه مردی و نه زنی ! ایراد کار ما این بود که نتوانستیم بفهمیم و بفهمانیم . چند وقت پیش یک نفر توئیت کرده بود که شما ارزشی ها الگوتون باید حضرت فاطمه تون باشه که در خانه داری به اوج برسید ...
این که این حرف زده شده مقصرش فقط گوینده نیست ما هم هستیم . که از زندگی بانو نگفتیم که " شاگردش " سلمان بود ، نگفتیم بانو در پستو و خانه نشین نبود ، نگفتیم بانو فقط خانه دار نبود . این ها را نگفتیم تا ببینیم و ببینند سیره ی مرد و زن یکی می شود اگر هدف انسانیت باشد. ببینیم و ببینند راه یکی ست . مرد و زن هم بر نمی دارد .
ما فقط گفتیم حجاب ، فقط گفتیم خانه داری ... و دیگر هیچ از بانو نگفتیم.
حالا آیا نسل متقاعد می شود با این دو گزینه ؟ 
در جایگاه یک زن اگر باشید ،متوجه اید که این دو خیلی کم اند برای هدف شدن زندگی نه فقط یک زن که یک بشر . خیلی کم ...
ما نتوانستیم برای زن هم هدف ارائه دهیم ، که الگو بسازیم . 
این یک حرف کلی در مورد عموم زنان 
اما در خصوص ِ زنان
بحمدلله امروز زن های موفق در کشور کم نیستند که کار های کلیدی هم‌انجام می دهند ، منتهی عده ای عادت شان شده چشم بستن و ندیدن :) 
.
روح مریم میرزاخانی شاد ...
و امید که دختران سرزمین ، به باور توان خود برسند ...
پاسخ:
اوایل مسیر، مثل حرکت ماشین در خیابان های تهران است. هزار راه و بیراه می توان رفت. اواخر آن، مثل قطار با ریل های مشخص است. که فوق ش یکی دوبار سوزن عوض می کنند. به همین خاطر اگر تا آخر با جاده باشی، به مقصد می رسی ... 
سلام
الگوی زن اسلامی ایرانی که در اجتماع نیز موفق باشد را هم خانواده های مذهبی قبول ندارند و از آن گریزانند و البته دختران خود را از دیدن هم چنین الگوهایی منع میکنند. همین است که زن ایرانی را با غالبیتی غیر از خودش در همه جا میبینید.
پاسخ:
سلام. موفقیت در اجتماع یعنی چه؟ 
خانم میرزاخانی به عقیده ی من، منزوی و گریزان از اجتماع بود.
مثل کسی که به تنهایی نقاشی کند و تابلوهای نفیسی طراحی کند و مشهور شود. این موفقیت در اجتماع است؟
سلام
میشه لطفا نمونه/ نمونه هایی از الگوی زن ایرانی/ الگوی انسانیت ذکر کنید؟ (هم موفق باشند و هم تک بعدی نباشند). (به جز چند الگوی مشخص اسلامی منظورمه)
پاسخ:
سلام. من الگوی مرد ایرانی هم نمی شناسم از افراد مشهور. جز آن راهی که علامه طباطبایی و ایت الله قاضی و امثالهم رفته اند و ربطی به حضور در صحنه ی اجتماعی ندارد.
بحث حضور در صحنه ی اجتماعی یک واجب کفایی است به عقیده ی من.
سلام
صبح بخیر
ایام تسلیت
ببخشید آقای بازارگان بزرگوار
شما که عمری در فرانسه و بعد آمریکا و بعد انگلیس نفت و انرژی خوانده اید، می تونم بپرسم الان مشغول به چه کاری هستید و از چه طریق درآمد دارید ؟

ارادت
پاسخ:
سلام. بگذار فعلا این قضیه را عمومی نگویم ..

عالی.
 
به نظرم برای موفق بودن بعنوان یک زن شیعه مسلمان واقعی، همیشه لازم نیست به دنبال الگو های عینی در دنیای امروزمان باشیم. دین اسلام ، برای توفیق در زندگی علمی اجتماعی سیاسی و ... چه برای مرد و چه برای زن چارچوب های دقیق و درستی را مشخص کرده است. تقید به این چارچوب و اصول و تلاش برای تقرب به خدا نهایتا چیزی جز موفقیت به همراه ندارد. ان شاءالله.

سلام  برای شخص من موفقیت در اجتماع یعنی موفقیت در رشته و مکانی که زن حضور دارد

 جایی که کار میکند و بتواند در حالت کنونی جمهوری که اسمش را اسلامی گذاشته اند مفید و سازنده واقع شود.

 حالا در این میان اگر توانست زندگی خانواده ای تشکیل دهد در خانواده هم بتواند توازن بین این حضور در خانه و محل کار را

برقرار کند ضمن این که بتواند تحلیل درستی از وقایع رخداده در پیرامون خویش را هم داشته باشد(لزومی ندارد بگویم تاریخ، ادبیات و ...را هم بلد باشد)

 این سخت اما از نظر من درست هست و تدبیر می خواهد. من یاد دارم جایی خواندم حضرت زینب سلام الله علیها کلاس درس برگزار میکردند

و بعید می دانم زنی در این سطح محل مشورت پدر و برادران و همسر در خصوص وقایع سیاسی انروز مسلمین نبوده باشند قطعا همین حضور ذهنی و پویا

بعد ها نتیجه این شد که پس از امام سجاد علیه السلام بتوانند واقعه کربلا را با چنان قدرت عقلی، نفوذ کلام و درک صحیح از شرایط زمانه مدیریت کنند.

صحبت من واقعا در مورد خانم میرزاخانی نبود ایشان اگر چه از منظر نگاه شما منزوی و گریزان از اجتماع بود ولی در سطح معلمی قطعا شاگردان بسیاری را تربیت

کردند که خوب این امر نشان از حضور ایشان در بعد علمی اجتماع داشت کما اینکه شما خودتان بهتر از همه می دانید حضور تنها در امریکا در آن شرایط هر کسی

را می تواند به انزوای خویش بکشاند.

به هر گونه شرایط کنونی خانواده های مذهبی (همه شان نه ولی در درصد بالا) تاب حضور همچنین زنی را ندارد و اگر زن شاغل را می پسندد از زنی یاد می کند که نهایت

در زمان اداری فعال باشد و بتواند به سطح رفاه خانواده کمک کند نه اینکه دغدغه ای جدی برای رفع معزلات جامعه ی اسلامی داشته باشد.

و اما یک اشاره گذرا به پاسخ کامنت بعدیتان الگوی مرد ایرانی  از علامه ها می گذرد و به شهدایی چون همت و باقری  باکری و چمران و امام موسی صدر و ... بقیه میرسد

هر کسی در هر راهی بود از نهایت به عرفان عملی رسید.و البته رو چراغ باده را بفروز...

پاسخ:
سلام. با اکثرش موافقم ..
میرزاخانی انسانی است فراتر از چارچوب های دینی،ازین الگو ها کسی به جایی نرسیده که فلانی مسلمان بود،خوبه که حتی بحث های عمومی غیرریاضی هم شرکت نمیکرده،شوهرشم که چک هست ،چک از بی دین ترین کشور های جهان،حالا دوست داشتن به ایرانم بیان تصمیم گرفته که مسلمان بشه یا نشه ،تو این جایزه ها اگر ازین بحث ها بکنین اسرائیل هم تعداد قابل توجهی برده ،ختبه ای هم نخوندن حالا قراره چیزی بشه؟
سلام. راستش من نه خانم میرزاخانی را می‌شناسم نه خیلی درکی از ایده "الگو" دارم، اما در جامعه‌ای که دست به گریبان یک فرمالیسم و ظاهرگرایی سرطانی آن هم از سخیف‌ترین نوع آن است، دور از ذهن نیست که عده‌ای از این وضعیت به این بهانه فریاد برآورند و به دختران جوان بگویند می‌شود بدون هزار و یک جراحی زیبایی و مکیاپ و بازی‌های دیگر "مورد ستایش" یا "موفق" بود.
پاسخ:
سلام. من همیشه با این تزها موقت مخالف بوده ام.
به دوستان گفته ام که کسی که به بهانه ی  تتلو و بهنوش بختیاری و افسانه بایگان طرفدار نظام شود، به خاطر محمدرضا گل ار و گوگوش و امثالهم هم ممکن است یکروز ضد آن شود.

والبته موتفقت در گفتار لزوما به معنای موافقت در عمل نیست (کل را بیان کردم)
متشکرم
پاسخ:
ادعایی ندارم. 

وحشی از رهزن ایام چه اندیشه کنی
ما که باشیم که از ما بیرد یا نیرد؟
و قد خاب من دساها 
او اخفاها
.
.
.
این آیه بعد از 11 قسم دقیقا متناظر بر این پست است 
در این دنیا در هیچ مقوله ای غرق شدن بجز حب الله جایز نیست 
و این ها همه از بازیهای شیطان است که عمر انسان را بگیرد 
هرکسی یک جوری در دام افتاده 
مطلبی که در ارتباط باipc نوشته بود ، بعضی سهل انگاری ها داشت که فکر میکنم به خوبی بر آن واقف هستید . روزنامه ای نوشته شده بود و از شما انتظار می رفت بهتر تبیین میکردید .
پاسخ:
سلام. برای شما که قراراداد را ندیده اید در مقابل بنده که دو سال است دست کم روی این قراردادها دخیل هستم، آیا واژه ی "سهل انگاری" منصفانه است؟ 

شما قرار داد را دیده اید ؟! اگر پاسخ مثبت باشد که دلیل استراتژی تان در نوشته مذکور مشخص می شود . 
اگر قرار داد را ندیده اید ، سخن را ادامه میدهم . 
کلمه سهل انگارانه را با دقت و وسواس انتخاب کردم . موضوع را با تساهل بیان کرده اید . شبیه سرمقاله های سفارشی دنیای اقتصاد شده بود . انگار مخاطب منتظر است که به صورت فرمایشی در مورد موضوع قانع بشود یا نشود . 

پاسخ:
قراردادی که با توتال یسته شده را خیر، ولی یک نسخه از قراردادهای ipc را دیده ام.

(کماکان منتظر این هستم که ایرادات تون به قرارداد را بنویسید تا برایتان توضیح دهم)
سلام
اتفاقی اومدم اینجا، این پُست شما خیلی شبیه به مستند «میراث آلبرتا 3» بود...

این طبیعیه که کسی (مریم میرزاخانی) گریزان از اجتماع باشه.... همه افرادی که سطحشون (به لحاظ فهم و انسانیت) یه کم از اطرافیانشون بالاتره، ممکنه کمی (یا حتی خیلی) فاصله بگیرند از خیلی جمع ها.... این طبیعیه و خیلی از بزرگان هم اینطور بودند.....
خدا رحمتش کنه....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی