حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

تا صدهزار زخم به دندان نمی رسد ...

يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۲۳ ق.ظ

نقل است که بعد از ماجرای حکمیت و شعبده ی پسر عاص و سعایت ابوموسی ها، عدّه ای پیش امیر مظلومان آمدند و گفتند : " یا علی! ما نادان و احمق بودیم. تو چرا حکمیت را پذیرفتی؟ ". سیّد رضی در نهج البلاغه نقل کرده است که امام یک دستش را محکم به پس دست دیگرش زد. و فرمود : "هذا جزاء من ترک عقده". این سزای کسی است که به خاطر رای مردم، عقیده اش را کنار بگذارد ... 

.

.

  • ۹۶/۱۰/۱۰
  • ح.ب

نظرات  (۱۷)

سلام.نه آقا خیالتان راحت.ما پشیمان نیستیم.هنوز هم تصور اینکه رئیسی و علم الهدی بشوند زمامدار و اتاق فکر و اندیشه...تنمان را می لرزاند.اصلا راستش حتی گفتن این کلمه به قدوقواره آقایان لپ گلی مشهد,جناب فتنه گر اعظم نمی آید.از امیرالمومنین(ع) هم انقدر خرج نکنید همینطوری هم بدهکاریتان سر به فلک زده...گاهی فکر میکنم واقعا خداشناس هستید؟یا فقط خوب حرف می زنید؟
پاسخ:
سلام. کاندیداهای دیگری هم بودند غیر از اینها.  مثلا قالیباف بهتر از روحانی نبود به لحاظ اجرایی؟ یا فقط رای سیاسی دادید؟
اقای رئیسی و علم الهدی هرقدر هم سلیقه ی اجرایی شان بد باشد، سالم و صادق هستند.
به خاطر قدرت، دروغ های آنچنانی نگفتند ...
.
در مورد خداشناسی گفتید. هرگز قد و قواره ام اینقدر نیوده. مجال من همین بوده که پنهان مهر او ورزم. امیدوارم خداوند نشانه ای غیرقابل انکار پیش پایتان بگذارد این روزها ...
و ما به استخدام در نیامده ایم؟
پرنده د رقفس خویش خواب می بیند
متاسفانه ظاهرا من و شما در یافتن مصداق صداقت و دروغ هرکدام راهی را می رویم که به انتخابهای متفاوت می انجامد.برای من فتنه مشهد چندروز بعد از اعلام رقم مالیات استان قدس,معنایی بجز فریب مردم ساده لوح برای مقاصد شخصی ندارد.شما حتما تفسیر دیگری دارید.اما یک چیز را از خدا برای همه مان میخواهم و آن اینکه بت پرست نباشیم.بتها شکسته شوند.بت خمینی,بت خامنه ای,بت فلان ایت الله معروف و صاحب مرید...و جلوه راستین خدا را در روی زمین حق و حقیقت بدانیم و ایکاش مزه شیرین توحید را بچشیم و رویش ثابت قدم باشیم.این را برای همه مان میخواهم بلکه زیر پرچم توحید متحد باشیم.
پاسخ:
میدانید، اکثر کسانی که اینها را برای من نوشته اند بت شان خاتمی بود ..

من برایم اصول مهم است. اصولی که مستخرج از اسلام هست. هر که تفسیر دقیق تری از حوادث واقعه به اسلام ارائه کند از او حمایت میکنم. خدا شاهد است که آیت الله خمینی و خامنه ای برایم بت نیستند. ولی نزدیکتر از آنها به خط راستین اسلام نمی شناسم ...

خداوند به شما عزّت و سلامتی بدهد. 
حتی تازگیها می بینم که دارند بت خاتمی هم برای عده ای دیگر می سازند.اگرچه خاتمی برایم بسیار محترم هست اما هیچ بتی به اصلاح نخواهدانجامید.عزت زیاد
پاسخ:
جالب است که دقیقا خط اول پاسخم همین بود ...٠
بسم الله

این کامنت مدتهاست منتظره ببینه چطور باید گفته بشه، شاید اینبار بخوره به حوالى هدف

انتظار به نظر قبل از اینکه مفهومى مادى باشه نورى قلبى است، باورى روشن و دستاویزى در اعماق حریم امن قلبى مومن که هیچ چیزى به آن رخنه نمیکند و از هر نشانه اى گلى به امید بهار میسازد
منتظر شاید سالها فقط دوان دوان هواى انتظار باشد و دعاى عهد روزانه اش را با باور بى لیاقتى بخواند و چشمش به دیگرى و برترى و بنده ى متصل ترى باشد، اما شاید درست در آن لحظه اى خودش را منتظر ببیند که از همه چیز ببرد و نورى در قلبش را به هر قیمتى در حالى که مطمئن است بى عقلى و ظلم نخواهد کرد عهد ببندد..

به گمان من منتظر ظریف است و رقیق، اشکش دم مشکش است اما اراده و صلابت و حیایش از او بى ادعایى گرم و خواستنى براى هر کس و ناکسى میسازد..

منتظر قدر تندى تلخ و فحش آبکشیده اى که پسش درد است را میداند و میبوسد و برچشمانش میگذارد..
خوشحالم که این روزها رویایى دارم که میشود در هوایش منتظران را تصور کرد و سوزانم از این همه برادرى و خواهرى و جوانى و داشته ها که به هرگوشه اش پناه میبرى جز غربت و سرگشتگى و منم هاى بیهوده تک افتاده نمیبینى..

کاش میفهمیدم این معنا را
تو خود حجاب خودى حافظ از میان برخیز

کاش سوز دل ادم هایى که هنوز ظرفشان کوچک است و خبرى نشده که خبرى ازشان بازنیاید فرونشیند تا ناخواسته اواره این کامنت و اون وبلاگ و این قرار و آن طرح و .. نباشند..
آفتاب مهربانى
سایه تو بر سر من
اى که در پاى تو پیچید
ساقه نیلوفر من
با تو تنها با تو هستم
اى پناه خستگى هام 
در هواىت دل گسستم از همه دلبستگیهام
در هوایت پر گشودن 
باور بال و پر من باد
شعله ور از اتش غم خرمن خاکستر من باد
اى بهار باور من
اى بهشت دیگر من
چون بنفشه بى تو بیتابم
بر سر زانو سر من

بى تو چون برگ از شاخه افتادم
زرد و سرگردان در کف بادم
گر چه بیبرگم گرچه بی بارم در هواى تو بیقرارم
برگ پاییزم بی تو میریزم نوبهارم کن نوبهارم
اى بهار باور من اى بهشت دیگر من..

خدایا وقتى قرانت سراسر نور و امید و نشانه و راه است
وقتى امام روى زمینت غریب است
قلب عالم امکان است
مگر جز من ى که نعمت نشانه ها را دادى و بد و غلط و سستى و گناه و خطا میکنم غم و دردسرى هست؟ 
خودت کمکمان کن... نه دلیل نشستنى هست و نه توان درست قدم برداشتن..
یک نظر دم دستى:
شاید اگر ان سال ادم ها خاک روى زخم میگذاشتند و با دولت "همدلى" میکردند امروز این همه از همدلان دولت تعجب نمیکردند و این همه سوال بیجواب و هزینه هاى دوباره نبود

اداره دولت سخته و اینو جز ادم هایى که رفتن توش و زندگیشونو گذاشتن نمیفهمن، مثل فیل مولوى که هر کس از سمتى خبر میده، کاش نسل من مرد و مسئول میشد و زیر سایه بزرگترا سینه سپر میکرد براى ساختن
من ادمهاى نسلم رو کسى مثل نرگس کلباسى میبینم که یک عهد قلبى بسته و رفته پاى کار، ادمى که اونقدر سر زیر انداخت که بالاخره راه ارزوهاش اروم اروم جلوى پاش قرار داده شد
چه حرف ها که ما هم نسلى ها باید با هم بزنیم و چقدرررررر غریبه و گاه د ش م ن یم...
پاسخ:
ممنون از نظرتان. اینکه پاسخ نمی دهم معنایش اینست که نظری در این خصوص ندارم. 

خدا رو شکر می کنم که نه این دوره و نه دوره ی قبل، به "منتخب ِ ملت"، رای نداده ام اما انتخاب آن ها را تکریم کرده ام.

در این چند روز که نا آرامی‎ها با شعله ی اعتراض به اقتصاد و تورم شروع شده، نگرانی من از دست دادن ِ امنیت در سطح شهر است. هر کس هر چقدر می‎خواهد گریبان چاک کند و فریاد بزند، آن کس که باید بشنوند مسئولین هستند که یا می شوند و یا نه. اما بی خود می‎کنند کسانی که با شعارهای مرگ بر این و آن،  یا شیشه شکستن و تابلو پایین کشیدن ، نیروی انتظامی را وارد عمل می‎کنند و شهر حالت ترسناک به خود میگیرد.

بعضی ها چنان از وضعیت اقتصادی خانواده ی خود می نالند و مقصر را جمهوری اسلامی می دانند که هر که نشناسدشان، گمان می کند که در نظام قبلی ملّاک و زمین‎دار یا از خانواده وکلا و اطباء بوده اند و با روی کار آمدن دولت ایکس و دولت ایگرگ، کپر نشین شده اند!

پاسخ:
بیش از فقر از تبعیض ناراحتند .. از اشرافیت مسئولیت ..
فقر را می شود تحمّل کرد ولی فساد و تبعیض را خیر ...
ورود به مفهوم اشرافیت و دقیق کردن مساله و تلاش براى تعیین اشکال و کمک در حل آن راه بهترى نسبت به اینکه برچسب اشرافیت مسئولیت بزنیم و عده اى که اهل تحلیل دقیق نیستن بیان و بگن اى بابا خودشونم ک میشد زمانه زمانه شاهه؟ 
خیلى متاسف و حیرانم بابت همه کارهایى که میشه کرد و نمیکنیم
ببخشید از خوانندگان اگر نوشته هاى طولانى بى سر و تهى اینجا ته عنوان کامنت دیدن
همیشه یه بخش از فکر اونم وقتى اینطور طالب پاسخگویى و همراهى باشه میتونه اینقدر نامفهوم و عجیب به نظر برسه
انشالله دیگه اینجا کامنتى نخواهم گذاشت
ممنون از همه نکاتى ک این سالها در این محیط اموختم

و السلام على من التبع الهدى
سلام
@ حسینی
چرا؟

سلام .....

هرکسى با هدفى مینویسه، دیده شدن، جواب گرفتن، مطمئن شدن و کمک گرفتن..
شما وقتى دیگه با هدف کمک و کار جمعى بنویسى ولى هیچ توجهى دریافت نکنى یا خودت یک اشکال اساسى دارى یا انرژیت رو دارى جاى اشتباهى صرف میکنى حتى اگر اونجا اموخته هاى زیادى داشته باشى و به نوعى برات مقدس باشه

و البته تا جایى که من میفهمم براى نظر داشتن و حرف زدن و کمک گرفتن و کمک کردن مراحل ساده اى هستند که از عهده هر کسى بر مى اید
بررسى اصل نظر دادن که مشکلى نداشته باشه
خواستن
خواندن مطلب
کمى فکر کردن به ان حرف و فضا
و بعد جمع بندى نکاتى که به مرور به نظر خواهد رسید

و نهایتا در صورت تمایل دادن نظر!!

و اینکه به نظرم تشکر لطفى نوعى از کفرانه
گیر میکنه طرف که بالاخره تعارف شده یا مثلا تشکر کردن که شرمنده نشه یا چى؟
باز تا جایى که من میفهمم تشکر کردن مراتبى داره که در اصل خودش نوعى از قدردانیه، و براى دانستن قدر یک حرف، راه، شعار، ایده یا اصلا چرت!! باز گام هاى ساده اى هست..
سلام
ببخشید ممکنه لطف کنید دو تا نظر اخر رو پاک کنید؟ نباید با یه سوال وسوسه نوشتن میشدم
ممنونم
سلام مرسی از توضیحات
  • گرافیست ارشد
  • به به
    بسیار عالی ...
    ممنونم برای تمام این چهارده، پانزده سال نوشتن‌تان. کاش میدانستید چقدر کمک کرده، آرام‌بخش بوده و عالی و راه‌نما. مستدام باشید انشالله
    پاسخ:
    سلام. الحمدلله .. 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی