پاییز می گذشت در کوچه های سبز .. ما سوت می زدیم!
سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۳:۲۶ ب.ظ
او در این روزهای همیشه، با وجود شلوغی های غیرمعمول، به چنان رقّت قلبی رسیده بود که با هر نوستالژی به اشک می نشست. با شعر کودکان ارتباط برقرار می کرد و حتی اخیراً یک خط از ترانه ی کودکانه ای دل او را شکسته بود. با اینکه از نزدیک ترین هایش هم انگار دور شده بود، به نحو عجیبی آنچنان با غریبه و آشنا دلش نزدیک بود که پای درد دل یک پیرمرد مدّت ها نشسته بود و مقابل چشمانش گریسته بود. او در این زمانه، زخم زبان یاران را به حساب روزگار می گذاشت و به مرحله ای از درک اشیا رسیده بود که درد را خوب تحمّل می کرد. با زخم می ساخت و اصل بقای درد را می شناخت. تقویم که می گذشت او همچنان در پاییز بود، هرقدر هم که دهه ی چهارم زندگی اش از نیمه رد می شد.
..
.
- ۹۷/۰۲/۲۵