حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

افسوس که بی فایده فرسوده شدیم ..

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۰۳ ق.ظ

یک نقطه ای دقیقا هست که شروع میشود به سفید شدن. به شکستن. و به طرز چشمگیری همه تو را می بینند و می گویند حیف. و تو نمی توانی بدون بغض توضیح دهی که این سان شکستن از پس رنج هزاره هاست! نمی توانی بگویی بیست سال گذشته چگونه گذشت. نمی توانی بنویسی که گرچه دستت خالی است، ولی تنت چه سان خسته ست. مثل آن ها که سال ها تنها در معدنی دورافتاده ای در اعماق، زمین را می درند، در انزوا. و مطلقا به هیچ نمی رسند. با روی سیاه و موی سپید باز میگردند انگار. چند روز پیش به برادر وحید می گفتم، آن شعر طنز را یادت هست؟ " تا که می افته دندونای شیری/ می شینه رو سرت برف پیری"! حکایت ماست این سال ها ... 

.

.

  • ۹۸/۱۱/۲۸
  • ح.ب

نظرات  (۹)

نقاشی طفلیم که گنگیم و پریشان
یا خواب خوش فرش که تعبیر نداریم

باید به خیالات سیه کرد ورق‌ها...

بنظرم از یک جایی به بعد، موی سفید و برف پیری دلنشین تر است و نظر دیگران مانع از این حس خوشایند نیست..

پاسخ:
شعری داره اخوان، میگه:
دوچندان جور جان چندان کشید از عمر مسکینم
که از عقد چهل نگذشته چون هشتادیان پیرم!

سلام 

میدونید من، دو الی سه هفته‌ای هست که تو وبلاگ شما مطالب رو میخونم ، اتفاقی یه مطلبی رو دیدم تو یه کانال تلگرامی که نوشته بود از وبلاگ حبذا 

منم عاشق وبلاگ گردیم، من حس میکنم این یه رزق معنوی بود که نصیبم شد 

از کنار رزق معنوی هم نباید به سادگی گذشت ،(الحمدلله)

اینم بگم که بیشترهم شب‌ها میام اینجا

خیلی حس خوبی داشتم این مدت 

بعضی جاها حس و حالم شبیه شما بوده 

 

 

پاسخ:
سلام. کدام کانال تلگرام؟

همین:/

در جوانی پیری! حتما خیره!

در روزی بزرگ، روزی بزرگ/ از او که آستانه را یافته است، / از او که آستانه خود را می‌یابد، انتظار ستردن می‌رود/ بر آستانه – لیک – غباری نیست، که آستانه – خود – غباری ست، غبار، / و ستردن، به فوت کوتاهی. /

به توضیح بدید این چیه که همیشه تو این وبلاگ بهش اشاره میکنید که سخت گذشته!

اینطوری برداشت میشه که سالهای خارج از ایران بهتون سخت گذشته! در حالیکه به خواست خودتون رفتید دانشگاه های دلخواه در کشورهای دیگه و با مردمشون هم که احتمالا مشکل نداشتید.. 

اگه منظور همین باشه، به نظر میاد تو این مورد با سایر فرزندان خانواده نقطه اشتراک ندارید..

پاسخ:
با سایر فرزندان خانواده؟‌ :)

چیه؟! عجیبه که (به لحاظ سیاسی و....) مشهور باشید؟

 

کلا منظورم این بود که انگار فقط سبک و لحن این وبلاگه که باعث میشه به لحاظ ادبی واژه سخت رو به کار ببرید، وگرنه درس خوندن خارج از ایران که سختی نداره!!

پاسخ:
خیلی عالی!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی