حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی

با چون خودی درافکن اگر پنجه می کنی ... می دانی؟

چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۵۷ ق.ظ

روز تولّد سی و هفت سالگی هم گذشت. اینجا خلوت تر از همیشه .. هرجای دیگر هم. او در این سال ها به چنان تجرّدی از اجتماعات رسیده بوده که گاهی فکر می کرد نزدیک است که در زندگی موفّق بشود. مثال آن داستانِ یهودیِ سرگردان .. که سرگردانی کفّاره ی گناه او بود وقتی که مسیح را به سخره گرفت در حالیکه صلیبی را بر دوش به قربانگاه می برد. نگذاشت بر سایه ی پاگردِ خانه ش بیاساید. مسیح با چشمانی اشکبار او را نفرین کرد که تا ابد در دنیا سرگردان خواهی بود. نقل است که از آن روز که هرجا این یهودی می ایستاد، دستی از غیب پدیدار می شد و او را به راه رفتن می کشاند. هاتفی می گفت تا بازگشت مسیح باید دنیا را در سرگردانی بپیماید .. 

.

.

جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است .. 

  • ۹۹/۰۸/۰۷
  • ح.ب

نظرات  (۹)

تولدت مبارک 🌹

پاسخ:
ممنونم

تولدتون مبارک 

 

جاری باشید ان شاء الله 

پاسخ:
جاری! :)
  • واقعیت سوسک زده
  • شما چیزی نمی نویسی مردم بیان اینجا چکار خب 🙄

    پاسخ:
    عادت کرده ایم به مونولوگ .. به تماشاچی بودن. مشکل اینست ..

    چه زود به زود تولد شما می رسد:)

    مبارک باشد *

    هستیم ... تماشاچی و سرگردان...

  • فاطمه خلخالی
  • میخوانمتان. از آنهایی هستم که مخاطب  مونولوگ بودن را بیش از دیالوگ دوست دارند. 

    قلمتان مانا. حالتان خوش.

    خوبه مونولوگ که

    ترسیدم از 37 سالگی در تجرد هم...

    اومدم ببینم حالا که شهید فخری زاده شهید شده تو چی نوشتی . اخه تو انگار الکی الکی یا راستکی راستکی  یه چیزایی همیشه  خبر داری . همیشه ازتو نوشته هات الکی الکی ادم یه چیزایی کشف میکنه . خوردم به این پستت ! 

    چه میدونم دست غیب بود نصف شبی یادوبلاگت بی افتم خدا بهم یه چیزی بگه

    میدونی دارم فکر میکنم انگار اون یهودی منم... .فقط نمیدونم کدوم مسیحی نفرینم کرده .....

    عمرتون مبارک و پربرکت باشه. من از اون کسایی هستم که دیر به دیر میام اما خیلی به یاد اینجا و نویسنده‌ش هستم. حتی بعد از این چند سال هنوز هم که میام یه غم ساکتی می‌شینه تو قلبم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی