به هرکجا که تو بودی غمی نشسته به جانت ..
" بگو که از غم عشقت .. چگونه جان برهانم؟
چگونه این همه غم را .. به هر طرف بکشانم؟
نه پای رفتن ازینجا .. نه طاقتی که بمانم
چگونه دست دلم را به دست تو برسانم؟ ... "
.
.
پ.ن: انگار آناگاوالدا بود که می گفت "شهامت از آن آنان است که یک روز صبح خودشان را در آینه نگاه می کنند ... "
- ۰۰/۰۱/۲۹
دوست داشتم بگویم همچنان دلمان هوای اینجا را میکند. گاهی تفألی میزنیم به نوشته های قدیمی ترتان؛خوانش تازه میکنیم. کاش برایمان از نو ها را از نو مینوشتید و ادامه میدادید.
دعایمان کنید در شب های ماه رمضان تان..