" زینم غم است در دمِ رفتن، که باغبان
سروی به غیرِ دوست نشاند به جای من .... "
.
اگر بر جای من غیری گزیند دوست، حاکم اوست، حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم.
+...پادشاهی کامران بود، از گدایی عار داشت
اگر بر جای من غیری گزیند دوست، حاکم اوست، حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم.
+...پادشاهی کامران بود، از گدایی عار داشت