مردادنامه ی (2)
سمفونی های مشهور بتهوون اغلب مونولوگ است. انگار کسی در گوشه ای نشسته و دارد قصّه ای می گوید. قصّه ی پرغصّه ای گاهی. آرام، خونسرد و گاهی طاقت ش طاق می شود و شدّت می گیرد با ضرب. حتی گاهی ملودیک نیست و فقط نوت ها به نحوی پشت هم می آیند که فرم خاصی پیدا می کند. غم را با توالی نوت های پایین نشان می دهد. شادی را در توالی نوت های پایین و بالا. فرم عجیبی دارد سمفونی های نُه گانه ش. سمفونی پنجم امّا، یک دیالوگ است. به سمفوی شیر و شکارکننده شیر مشهور است. با غرّش شیر شروع می شود و ملایمت صیّاد. کم کم شیر آرام می شود و صیّاد صحنه را به دست می گیرد. تا نهایت آن، که شیر به دام افتاده و شکارچی بازی را برده است. همین. این روزها سمفونی پنجم بتهوون شده ام ..
.
" آذرخشی بود و غرّید و درخشید و گذشت!
بانگِ نوشانوشمان و برقِ بوسابوسمان .... "
..
.
- ۰۲/۰۵/۰۳
یعنی از بارِ کائنات بر شانه به غمِ عالمیان بر دل، تغییر وضعیت دادید؟