حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

حبذا ...

از مقامات تبتّل تا فنا .. پلّه پلّه تا ملاقات خدا ..

مشخصات بلاگ
حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

بایگانی
" امروز باید یا باران بیاید٬ یا کسی ... "

روایت عاشقانه‌ای از مرگ در ماه  نوامبر ...

..

.


  • ح.ب
گفت: "نمی‌دونم ... این روزها انگار نمی‌تونم منظورمو برسونم. فقط نمی‌تونم. هروقت می‌خوام چیزی بگم، غلط فهمیده می‌شه. یا این جوره، یا آخرش طوری می‌شه که خلاف نظرمو می‌گم. هرچه سعی می‌کنم درستش کنم، بیشتر گند می‌زنم. گاهی حتی یادم نمی‌یاد اول چی می‌خواستم بگم. انگار تنم دونیم شده و نصفش دنبال نصف دیگه‌ش دور ستون بزرگی می‌چرخه. هی دورش می‌دوم. اون نصفه‌ی دیگه کلمات درُستو در دسترس داره، اما هیچ‌وقت بهش نمی‌رسم."

هاروکی موراکامی ...

.

.

پس فردا برای ششمین بار در شش ماه گذشته، اسباب کشی دارم ! .. که به یک خانه ی جدید بروم ... منظورم از اسباب همان دو تا چمدان بیست و هفت کیلویی ست که 5 سال پیش از ایران بردم آمریکا و الخ .. و اصولا من آدمی هستم که همیشه دارم می رم .. از یک کشور به کشور دیگر، از شهری به شهر دیگر، از خانه ای به خانه ی دیگر ...

.

.

بی قرار تو ام و در دل تنگم گله ها ست ...

  • ح.ب
بگریزد اما .. چون نقش رویا .. ز چشم من .. گذشته ها ...

.

.

http://www.youtube.com/watch?v=E2C7vtmQAwA&feature=results_video&playnext=1&list=PL8E549BE3CB4C6190

  • ح.ب
حالا 7 صبح اینجا اذان صبح است و 9 طلوع آفتاب .. ساعت 3 بعد از ظهر هم هوا تاریک می شود .. ساعت شش هم وقت عشاء ست .. حواست نباشد 10 رکعت نماز با هم قضا می شود !! ..

.

.

در این تاریکی گاهی سر عجیبی ست .. من چیزهایی که در تاریکی پیدا کرده ام، هرگز در روشنایی نجسته ام ... !

.

.


  • ح.ب
اگر خدا بخواهد، ادامه ی آنچه در صفحه ی شخصی ام می نوشتم را اینجا می نویسم ... ساده .. بی حرفی از ابهام و آینه ..

.

.

اسم اینجا را هم گذاشم "حبذا" .. که هم از افعال مدح است .. هم ذم ... و قرابتی غریب هم با حروف اسم و فامیلم دارد ..

.

.


  • ح.ب